. جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

کد خبر: 433 تاریخ انتشار : پنجشنبه 27 فروردین 1394 | 08:01 ق.ظ

خانم مهندسی که تعمیرکار ماهر لوازم خانگی شد.

به گزارش سایت کنارصندل لاله موذن نعمت اللهی با تحصیلات کارشناسی در رشته مهندسی برق و الکترونیک بدون ادعا با دست گرفتن آچار و پیچ گوشتی برای خود کارآفرینی کرده است. وی که خود را مجرد و دارای پنج برادر و یک خواهر معرفی می کند می گوید: خانواده ام که از وضع مالی به […]

به گزارش سایت کنارصندل لاله موذن نعمت اللهی با تحصیلات کارشناسی در رشته مهندسی برق و الکترونیک بدون ادعا با دست گرفتن آچار و پیچ گوشتی برای خود کارآفرینی کرده است.

وی که خود را مجرد و دارای پنج برادر و یک خواهر معرفی می کند می گوید: خانواده ام که از وضع مالی به نسبت خوبی برخوردار هستند در ماهان زندگی می کنند.

او مغازه ای در یکی از محلات شهر کرمان برای خود دایر کرده، نظم و ترتیب خاصی در محیط کارش به چشم می خورد و مصمم و مسلط به تعمیر انواع لوازم خانگی می پردازد.

وارد کارگاهش که شدم مشغول توضیح به یکی از مشتریان در زمینه استفاده از اتو بود، جواب سلامم را داد و خوش آمد گفت شاید روابط عمومی بالای این خانم مهندس یکی از دلایل موفقیت وی محسوب می شود.

بعد از احوال پرسی از او خواستم از خودش بگوید و دلیل انتخاب این شغل را که برایم جای سووال های زیادی را باقی گذشته بود.

*پشت میز نشستن مرا راضی نمی کرد

لاله موذن نعمت الهی گفت: از بچگی تعمیر وسایل را دوست داشتم برای همین در دانشگاه رشته برق و الکترونیک را انتخاب کردم.

وی افزود: بعد از اتمام تحصیلاتم در دانشگاه نخواستم مانند سایر همکلاسی هایم به دنبال کار دولتی بروم راستش کار دولتی و پشت میز نشستن مرا راضی نمی کرد برای همین به فکر کار در زمینه تعمیر وسایل برقی خانگی افتادم که علاقه ام هم در آن بود.

وی گفت: برای همین به استاد افخمی که بیش از ۳۰ سال از عمرش را در این مسیر گذارنده بود و تجربه خوبی داشت مراجعه کردم ایشان بعد از اینکه درخواست مرا در مورد شاگردی در کارگاهش شنید تعجب کرد و نخواست مرا بپذیرد.

لاله ادامه داد: استاد افخمی بعد از اینکه تایید پدر و مادرم را در مورد کار در کارگاهش گرفت به ماندن من در آنجا رضایت داد.

وی گفت: سه سال قبل زمانی که در کارگاه استاد افخمی مشغول به کار شدم بهترین روز زندگی ام را تجربه کردم آن روز آغازی زیبا برای یک راه پر فراز و نشیب بود.

*پدرم با کار کردنم در کارگاه مخالف بود

وی اظهار کرد: پدرم با کار کردن من به عنوان یک دختر تحصیلکرده در کارگاه تعمیر وسایل خانگی مخالف بود و بیشتر می خواست مرا به عنوان کارمند دولت به دوست و آشنایمان معرفی کند.

خانم مهندس گفت: با مشقات زیاد از ماهان به کرمان می آمدم و در کارگاه استاد افخمی کار و درس آموزی می کردم.

*آموخته هایم در دانشگاه کاربردی نبودند

وی آموخته هایش را در دانشگاه کاربردی نمی داند و می گوید: آنچه در کنار استاد یاد گرفتم با آنچه که به صورت غیرکاربردی در دانشگاه آموختم قابل مقایسه نیست.

وی گفت: خودم را مدیون استاد افخمی می دانم او علاوه بر اینکه تجربیات خودش را در اختیار من گذاشت راه و رسم زندگی کردن را نیز به من آموخت.

لاله اضافه کرد: بعد از گذشت چهار سال از کار در کنار استاد افخمی و کارآموزی، وی به این نتیجه رسید که من می توانم روی پای خودم بایستم و به من اجازه داد به صورت مستقل به کارم ادامه دهم.

وی گفت: با مشقت های زیاد مغازه ای را با کرایه ای اندک پیدا کردم صاحب مغازه اول راضی نمی شد آن را کرایه بدهد اما بعد از مدتی صحبت کردن رضایت داد و کلید مغازه اش را که چهار سال بی استفاده بود به من داد.

وی ادامه داد: روز اولی که در مغازه را باز کردم با تل انباری از وسایل و خاک و بهم ریختگی روبرو شدم.

خانم موذن نعمت الهی گفت: نمی توانستم روی کمک اطرافیان حساب کنم برای همین تنها آستین هایم را بالا زدم و شروع به تمیز کردن مغازه کردم گاهی خسته می شدم و گریه می کردم ولی باز اشک هایم را بی آنکه کسی بفهمد پاک می کردم و با جدیت بیشتری به کارم ادامه می دادم.

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − یک =