خاطرات همسر شهید سردار علی بینا در قالب كتاب خاطرات فاطمه آباد


Warning: Use of undefined constant has_post_thumbnail - assumed 'has_post_thumbnail' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home2/konarsan/public_html/wp-content/themes/shoraa/tabnakweb/print.php on line 27

چاپ

download (2)

اين كتاب كه پانصد و هفتاد و هشتمين اثر از مجموعه كتاب‌هاي دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري است، شامل خاطرات فاطمه ‌آباد از آغاز جنگ تحميلي و آوارگي، آشنايي با بينا، خاطرات سه سال زندگي‌اش با اين شهيد و شهادت علي بينا و براساس حدود ۱۰ ساعت مصاحبه شكل گرفته است.
برای گفتن و شنیدن از عشق و خواندن تراژدی‌های عاشقانه نیازی نیست لزوما به سراغ شاهكارهای ادبیات برویم. اگر كمی نگاه جست و جو گر داشته باشیم، امروز و در جهان معاصر هم می‌توانیم داستان‌هایی شگفت بیابیم و متحیر از عظمت عشق شویم. خاطرات فاطمه آباد، همسر سردار شهید علی بینا كه توسط محمد‌رضا محمدی پاشاك تدوین شده و به همت انتشارات سوره مهر برای هشتمین بار به چاپ رسیده، از آن دست آثاری است كه عشقی زیبا و بی بدیل را روایت می كند. این اثر در ۶۰ صفحه، هر چند كوتاه خاطراتی را از این همسر شهید روایت می‌كند، هر ذهن روشن و هر دل آگاهی را تكان می‌دهد. مخاطب در شروع خوانش این اثر، انتظار دارد تا با اثری جنگی و حاوی خاطرات یك رزمنده مواجه باشد، اما فاطمه آباد پا را فراتر از این می‌گذارد و بی واهمه از قضاوت ها گویی راز دل آشكار می‌كند و از عشقی سخن می گوید كه برای مخاطبش قابل لمس و در عین حال شگفت و زیباست.
كتاب «خاطرات فاطمه آباد»، قصه عاشقانه‌های فاطمه است؛ قصه غم مردانه سردار علی بینا، مردی جنگی كه در برابر دشمنان پرخروش و جانفشان است و در برابر همسر و فرزند، مهربان، عاشق و صبور. داستان، همان داستان همیشگی دو دلداده است كه در راه وصال با مانع مواجه اند، اما تراژدی آنجایی رخ می‌دهد، كه این دو برای عشقی بزرگ‌تر و عمیق‌تر، متحمل مصائبی می‌شوند. علی در جبهه‌های جنگ می سوزد و می رزمد و فاطمه در پشت جبهه‌ها می سازد و می سوزد.
در طول نوشته هاي كتاب، علي بينا حضور مستقيمي ندارد و مخاطب، رفتارها و گفتارهاي او را از زاويه نگاه و زبان همسرش مي بيند و مي شنود. با توجه به اين كه علي بينا اغلب در جبهه حضور دارد، طبيعي است كه راوي خاطرات بيشتر از تنهاييي هاي خود در غياب همسرش براي مخاطب روايت كند.

در جایی از داستان كه علی برای نخستین بار به جبهه رفته و فاطمه را تنها گذاشته است، می خوانیم: «دو روز گذشت، سه روز. دیدم یك تار مویم سفید شده. گفتم: خدایا، بی اجرم نگذار. امیدم به رحمت توست. آبرویم را حفظ كن، سربلندم نگه‌دار. شاید دشمنی در كمین است و می خواهد شكستنم را ببیند.» و از این لحظات در این داستان كم نیست و تو می دانی كه این لحظه ها در افسانه ها سپری نشده و این آدم ها بوده اند و كم هم نبوده اند. چه بسیار همسران شهیدی كه چشم انتظار مردانشان نشستند و سال‌ها حتی خبری از آن‌ها نشنیدند و چه عاشقانه و چه تراژدی بالاتر از این.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: «گفته بود: فاطمه شب اول قبر بيا سر مزارم. بلند شدم كمد را باز كردم. مانتويي كه برايم هديه خريده بود، پوشيدم. اين آخرين هديه‌اش بود و آرام بي‌صدا روانه‌ي گلزار شهدا شدم. آرام كنار قبرش ايستادم. بغض گلويم را گرفت. گفتم: «علي! عهد كرده‌ام پيام تو را به همرزمانت برسانم. عهد كرده‌ام نشكنم. علي ! از من راضي باش… »
از شاخصه های دیگر كتاب خاطرات همسر شهید علی بینا می‌توان به سبك زندگی اشاره كرد كه در این اثر به مخاطب ارائه می‌شود. مخاطب امروزی كه درگیر روزمرگی‌های زندگی مدرن است و شاید برای برخی از این مخاطبان، به‌ویژه نسل‌هایی كه دوران دفاع مقدس را تجربه نكرده‌اند و از این فرهنگ دور مانده‌اند، باور و فهم صحیح شیوه زندگی ایثارگران و همسرانشان، نوع عاشقانه‌های آن بزرگان و مصائبی كه برای آزادی و آزادگی این كشور و مردم متحمل شده اند، سخت باشد. با این حال با خوانش این اثر، كه به راستی روایتی صمیمی، بی غل و غش و صادقانه از دفاع مقدس و فرهنگ خانواده های شهدا است، می توانند بیش از پیش به این سبك زندگی، كه همان سبك زندگی اسلامی و ایرانی است، نزدیك شوند.

كتاب خاطرات فاطمه آباد (خاطرات همسر شهید علی بینا) توسط انتشارات سوره مهر در ۲۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۸۰۰ تومان عرضه شده و چاپ هشتم آن به تازگی به بازار كتاب آمده است.
گفتنی است، سردار علي بينا، در اسفند سال ۱۳۴۱ در پشتكوه دوساري، واقع در منطقه عشايرنشين جبال بارز جيرفت به دنيا آمد. پدرش هم‌زمان با تولد علي از كوچ‌نشيني دست برداشت و در لوت سوزان ماندگار شد. بينا، در زماني كه سال سوم اقتصاد را مي‌خواند، جنگ شروع مي‌شود و او روانه ميدان رزم مي‌شود. در عمليات خيبر مي‌جنگد و در عمليات بدر به فرماندهي گردان حسين بن علي(ع) از لشكر ۴۱ ثارالله مي‌رسد. در فاو و مهران هم حضور داشت و سرانجام كنار نهر جاسم ـ عمليات كربلاي ۵ در تاريخ ۲۹ / ۱۰ / ۶۵ به شهادت مي‌رسد.