. پنج شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳

کد خبر: 3034 تاریخ انتشار : یکشنبه 1 شهریور 1394 | 21:34 ب.ظ

سال جیهندی – سپاه جیهند در دامنه کوه خرپشت با مقاومت خانواده ای از طایفه « دیگو »مواجه شد/ به قلم علیرضا براهام

جیهند غارت گری بود که از سرحد بلوچستان با تفنگچیان بسیاری که داشت به مناطق جیرفت تا کرمان حمله برد و همه چیز را غارت کرد. فرماندهی سپاه جیهند را شهسوار نُر به عهده داشت. لشکر جیهند مانند ملخ های مهاجم هرچه سر راهشان بود غارت کردند. تعدادشان به قدری زیاد بود که تقریبا از […]

download (2)

جیهند غارت گری بود که از سرحد بلوچستان با تفنگچیان بسیاری که داشت به مناطق جیرفت تا کرمان حمله برد و همه چیز را غارت کرد. فرماندهی سپاه جیهند را شهسوار نُر به عهده داشت.

لشکر جیهند مانند ملخ های مهاجم هرچه سر راهشان بود غارت کردند. تعدادشان به قدری زیاد بود که تقریبا از دامنه جبالبارز تا سراسر جلگه جیرفت و رودبار را در بر داشتند به استثنای چند مورد مقاومت مختصر در حسین آباد سبزواران که ناصر خان گوری با سپاهیانش قلعه را نگه داشتند ونگذاشتند کسی به آنجا نزدیک شود ومقاومت تفنگچیان شیخ جواد بحرینی در قلعه تمب گاوان و جنگ متهورانه یک خانواده ایلات از طایفه »دیگو« در دامنه کوه خرپشت که از پدر وچهار پسر با زنان و فرزندانشان تشکیل می شد، دیگر مقاومت قابل ذکری در این مناطق ثبت نشده است. (این خانواده وقتی لشکر جیهنده حمله ور شدند گله ها و احشام خود را به دامنه شرق کوه بردند ومردان و زنان از بالای کوه خرپشت به دفاع برخاستند و قهرمانانه جنگیدند و تا آخرین فشنگ به طرف دشمن شلیک کردند و نگذاشتند مهاجمین به گله ها و احشام نزدیک شوند. می گویند، زمانی که جیهند صدای پشت سر هم شلیک تفنگ های آنان را شنید گفت: اگر کارخانه فشنگ سازی هم داشته باشند، پس از چند ساعت تمام می شود، همینطور هم شد و ساعتی بعد که آخرین گلوله ها را به طرف دشمن انداختند، مجبور شدند به خاطر اینکه دست دشمن به زنها و بچه ها نرسد آنها را از بالای کوه به زیر انداخته ومردها آماج گلوله دشمن واقع شدند. بر روی کوه خرپشت هنوز آثار سنگ چین وقلعه باستانی دیده می شود. همچنین مردم عقیده دارند در دامنه ی شرقی کوه، چاه آبی بوده که ساکنین قلعه به وسیله ی زنجیر آب را به بالای کوه می کشیدند و در بریدگی دیده می شود که به زنجیر کش ها معروفند.)

گروهی دیگر از سپاه جیهند در دهنه گمرکان با مقاومت طوایف امگزی مواجه شدند. این طوایف وقتی خبر هجوم لشکر جیهند را شنیدند به کوهستان بارز کوچ نمودند. اما در دوراهی سَربُک امگز با آنها مواجه گردیدند. در نتیجه زد و خورد تعدادی بلوچ کشته وعده ای اسیر شدند که طبق قوانین آن دوران اسیران را به هلاکت رساندند. درقریه زاخت خبر کشته شدن بلوچ ها را به جیهند دادند، فرمانده سپاه یعنی شهسوار نُر تصمیم گرفت با سپاهی باز گردد و طوایف امگزی را گوش مالی دهد وانتقام کشته شدگان را بگیرد ولی جیهند مانع شد وگفت: ما تا اینجا فاتح بودیم و صلاح نمی دانم در کوهستان بجنگیم، چون هرکسی به این کوه ها حمله کرده شکست خورده است.

سپاه فاتح جیهند در حاجی آباد جبالبارز توقفی کوتاه نمود و جیهند دستور داد در این محدوده به جان و مال کسی تعرض نشود. چون مالکیت آن مربوط به بی بی شهری بود. بی بی شهری زنی خیر از خوانین جبالبارز بود. هنگامی که شنید عده ای زیاد در اسارت جیهند قرار دارند و وی می خواهد به بلوچستان منتقلشان نماید و به فروششان برساند، با خواهرزاده اش حسین خان بلوچ که نزد او به طور موقت مهمان بود و پدرش سردار سعید خان و مادرش بی بی فاطمه مورد احترام جیهند ودیگر بزرگان بلوچ بودند، به اردوی بلوچ رفت. جیهند با شنیدن این که بی بی شهری می آید به استقبال شتافت و او را مورد احترام و تکریم قرار داد، بی بی شهری گفت: هرچه اموال بردی اشکال ندارد، اسیران را آزاد کن و جیهند بلافاصله دستور آزادی آنان را صادر کرد. اما تعدادی اسیر را در کماجدان های بزرگ وشلوها (ظرف های نخی و مویی بزرگی برای حمل گندم ودیگر محصولات کشاورزی) پنهان نموده بودند. اسیران با شنیدن این که به درخواست بی بی شهری هرچه اسیر وجود دارد آزاد می شوند، شروع کردند به سرو صدا وکوبیدن به بدنه کماجدان ها وسپاهیان مجبور شدند آزادشان کنند.

گرچه جیهند بعد از درگیریهایی که با انگلیسی ها داشت گاهی رشوه و باج می گرفت وگاهی درگیر می شد، به هر بهانه ای بود تا مرز سیرجان آمد و به منطقه خودش یعنی خاش بازگشت. در این مسیر هرچه بر سر راهش می دید نابود می ساخت وغارت می کرد، مانند سیل بنیان کن، گله ها و گاوها، هرچه بود ومی دید را می برد. او در حسین آباد و بند سراجی جیرفت با نیروهای ناصر خان گوری روبه رو شد. ناصر خان از قلعه و محل خود به خوبی دفاع کرد. محمد خان سرتیپ از سبزواران جا خالی داد و شیخ جواد بحرینی حاکم شهر سبزواران نیز به دفاع از سبزواران برخاست و موفق شد جلو ویرانگری جیهند را بگیرد.

نقل است که لشکر جیهند در پاتُم بین دو رودخانه شور و ملنتی به استراحت پرداختند و در آن جا نیز اردو زده اند…

(به نقل از نشریه کمنزیل )

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست + نوزده =