نویسنده بهت لحظه ها، از لحظه های خود می گوید./ گفتگو با رضوان کریمی افشار ، نویسنده و گوینده رادیو پارک جیرفت


Warning: Use of undefined constant has_post_thumbnail - assumed 'has_post_thumbnail' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home2/konarsan/public_html/wp-content/themes/shoraa/tabnakweb/print.php on line 27

چاپ

بهت لحظه ها، رمانی است که نویسنده از لحظه های خود می گوید و بر آن شد که سایت کنارصندل گفتگویی کوتاه با نویسنده جیرفتی این رمان، رضوان کریمی افشار که این کتاب را در سال ۸۹ به چاپ رسانده است داشته باشیم.

این نویسنده از گویندگان خوب رادیو پارک جیرفت هستند که تلاش دارد روزی از بهترین گویندگان صداوسیما و نویسندگان کشور باشد.

ضمن آرزوی موفقیت ، گفتگوی کوتاهی با این هنرمند داشتیم که در ادامه آمده است..

 

لطفا رضوان کریمی افشار نویسنده را بیشتر به ما معرفی کنید..

 

 بنده رضوان کریمی افشار متولد ۱۳۶۷ و دانشجو هستم. واقع گرا وسبک داستانهای رئال رو خیلی دوست دارم. تلاشم براین است که این سبک راادامه دهم و همیشه خودم راجدی گرفتم. اعتمادبه نفسم خوب است و به حرف مردم توجه نمی کنم مهم ذوق علایق شخصی خودم است. هیچ موقع دوست نداشتم جای کسی باشم. فقط دوست دارم درهرزمینه بهترین به معنای واقعی باشم٬ وخودم باشم. دوست دارم برای کمک به آدمها کاری کنم٬ حتی اگرشده باقلم.

 

از چاپ رمان اولتان برایمان بگوئید.. و اینکه بنظرتان آیا موفق بود؟ آیا اثرهای دیگری هم آماده چاپ دارید؟

 

یکسری کمی وکاستی هایی داشت که آنها را به حساب تجربه اول گذاشتم. تقریبا. بله آماده چاپ دارم.

 

چطور شد که به رادیو پارک حضرت ولی عصر (عج) جیرفت دعوت شدید؟ و چقدر علاقه به گویندگی رادیو دارید؟

 

 کلاس مجری گری و گویندگی می رفتم، تمرین های زیادی داشتم. بعدازاینکه معرف حضور آقای احمدی شدم٬ ایشون هم لطف کردندبنده را به عنوان نویسنده برنامه مسیربندگی رادیوپارک حضرت ولیعصر(عج) انتخاب کردند. تقریبا میشه گفت حرفه ام باعث شد علاقه ام به گویندگی بیشترشود.

 

 جایگاه رادیو پارک را در جیرفت چگونه می بینید ؟ آیا تاکنون خوب استقبال شده است؟ به نظرتان چه کمبودهایی در رادیو پارک وجود دارد؟

 

خیلی خوب. استقبال شده اما هنوز خیلی ازشهروندان محترم بارادیو ارتباط برقرار نکردند.

 

 شما تا جایی که اطلاع داریم در انجمن های نویسندگی و شعر اداره فرهنگ و ارشاد جیرفت هم فعالیت دارید..نقاط قوت و ضعف این انجمن ها را بیان کنید

 

نقاط قوت این انجمن ها: نقدها سازنده و بجاست٬ همه داستانها یاشعرها خوانده میشوند و همه عزیزان هم بی رودربایستی نقدمی کنند٬ تشویق میکنند وخلاصه همه هوای یکدیگررو دارند. ومهمترازهمه همیشه این انجمن دایرمیشودامادراکثر مواقع باتأخیر.

 

 سخنی با مسئولین فرهنگ و ارشاد

 

لطفابه نویسندگان شاعران توجه کنیدو مهمترازهمه بودجه ای دراختیارآنها قراردهید.

 

  آیا در چاپ کتاب اول مورد حمایت مسئولین هم قرار گرفتید ؟ چه کسانی و چگونه؟

 

شایددوسه نفراز مسئولین بنده رومورد حمایت قراردادند. ویکی ازعزیزان مسئول هم لطف کردند کتاب بنده رو بی ربط باشهر٬ تلقی کردند.!

 

آخرین کتابی که خواندید؟ و آخرین کتابی که به دوستتان قرض دادید یا دریافت کردید؟

 

کتاب فریدون مشیری. کتابهای زیادی به قرض دوستان دادم. آخرین کتابی که دریافت کردم وام دماغ بود اثرسید سعید هاشمی.

 

چقدر مطالعه دارید ؟ و چه راهکارهایی برای ترغیب بیشتر مردم به مطالعه پیشنهاد می دهید؟

 

مطالعه دارم‌. به نظر من اولین راهکارمی توانددرس خواندن باشد چراکه دوره های کتاب وکتاب خوانی را به همراه دارد. ومن مطالعه رو٬ بیشتردرزمینه تحصیل می پسندم که پیشرفت را هم بهمراه دارد.

 

 چطور شد نویسنده شدید؟ اولین متن یا داستانی که نوشتید چه نام داشت و در چه موضوعی بود؟

 

 ازسکوت وتنهایی وخاطره نویسی شروع شد. نام داستان یادم نیست…

 

خانواده چقدر اهل مطالعه هستند؟ و آیا تاثیری هم در نویسندگی شما دارند؟

 

مادرم اهل مطالعه است. بله به نظر من نویسندگی از یک احساس ویاشاید روحیات جدا افتاده نشأت میگیرد.

 

 به انتخاب خودتان دو تا از متن های ادبی را که برای رادیو پارک نوشته و خوانده اید، برای خوانندگان این گفتگو بگذارید..

 

 ۱-خدایا من می خواهم ازتو بترسم ولی آنچنان رحمتت رابرمن ساتع کردی که جای هیچ ترسی نمیبینم. خدایا من میخواهم ازتوبترسم چگونه وقتی که گریه ام میگیردآرامم میکنی جوری که خودم هم نمی فهمم!.

خدایا من میخواهم ازتوبترسم برای گناهان گذشته ام هرچندمیدانم توبخشیدی ومن ازبخشش توشرمسارم وشرمنده میمانم. خدایا من میخواهم ازتوبترسم اماآنقدرخوبی زیبایی رحمان ورحیمی آنقدر شرمنده درگاه توأم که نمی دانم چراباید بترسم. خدایا من میخواهم ازتوبترسم درحالیکه برایت ازخودبی خودشدم وبرای این همه گناه ازمنواین همه امیدوبخشش ازتو٬ مراازخودت بترسان!.

خدایا من میخواهم ازتوبترسم بحق امام مهربانم صاحب الزمانم مهدی موعود(عج) مراازخودبترسانی برای آنچه بایدمیترسیدم ونترسیدم. خدایا توهستی… بی نیازم٬ از همه دلم شکست اما ازتوبیشترین محبت را دیدم٬ این رسوایی راکجاببرم ای مهربانم مرااز خود بترسان ای همه آرامش من کاش تورازودتر پیداکرده بودم. خدایا ازخودم شرمنده ام ازتوشکوه میکردم٬ من غریبانه وار به توپناه آوردم وتوچقدرآشناوار مراتحویل گرفتی٬ توراباآن همه عزت وجلال باگلایه چیکار!!!. خدایا میخواهم ازتوبترسم آنطوروآنگونه که هیچکس نترسیده. خدایا ازتومیخواهم ازته قلب که سری به این دل ترک خورده ترمیم شده ام بزنی ومراآنچنان ازخود بترسانی که دنیاراحتی به قد یک گندم نبینم. خدایا وقتی مهرت را درقلبم لبریزومثل خون دررگهای تنم احساس میکنم٬ یاالله… جزسکوت وتأمل حرفی برای گفتن نمیماند. ای ساکن احساس من… من تورااکنون یافتم چراآرام نشستم!

من تورا دوست دارم قدعشق مادربه فرزندش٬عجب صبری توداری که مرابیشتراز عشق مادربه فرزندش دوست داشتی ومن هی نهی کردم وتأییدکردم وتوآرام نشستی ودم برنیاوردی٬ چقدرآرام وعاشقانه جلوی مراگرفتی که من هرگزنمیتوانستم این چنین جلوی خودم را سفت وسخت بگیرم.

دلم میخواهد ازشرمندگی سرم رابالانگیرم آنچنان که دنیا راپایان وعشق راازسربگیرم. الهی الهی الهی دوستت دارم ای دریای مهربانی٬ رازدارآدمی ای نهان برهرچه پنهانی٬ مبارکبادمرابااین همه عشق خدایی. خدایاچنان کن سرانجام کارتوخشنودباشی ومارستگار.

 

۲-این یک نامه فدایت شوم است. ای قلم بنویس بنام پروردگارت که جز اوخدایی نیست٬ خدایی زیبنده اوست٬ و اوحکیم و حلیم ویگانه است. میدانم توهمین جایی اما میترسم من اینجا نباشم میخواهم اثری ازخودم به جای بگذارم، چی بگم که همه نگفتنم پرازگفتنی هاست ودرگفتنم ناگفته هایی همیشه باقی میمانند.

من فقط تورا میخواهم و توبرای من بسی.اما هنوز توراآنطورکه باید نمیشناسم ولی تواولین کسی هستی که حاضرم این چنین جانم رانثارت کنم ومیدانم این کمترین کاراست. توکنارمنی ومن حست میکنم٬ ولی میترسم‌.‌.. نه بهتراست نگویم که این رسم عاشقی نیست. خدایااجازه بده تورا فریادبزنم نه آنطورکه هستی و میدانم این ازمن برنمی آید٬بلکه آنطور هستم همان اشرف مخلوقات٬فرزندابوالبشر. من پاپس نخواهم کشیدتاوقتی نبضم تورافریادمیزند. چقدرتوزیبایی!. آنقدرکه من محوتماشای خودم میشوم.چقدربادقت ومنظمی٬ آنقدرکه من محوتماشای خودم میشوم. چقدرازتو میترسم آنقدرکه وقتی روی دریایم وعظمتت رامیبینم. چقدرباتولذت میبرم آنقدرکه وقتی به آسمان زل میزنم ووسعتش درمغزکوچکم نمیگنجدوابرهابانام توظاهرمیشوند. چقدرتورادوست دارم آنقدرکه مرگ برایم شیرین ودنیاتلخ میشود٬ شکر. آوازه صدای توهرازگاهی گوشم رانوازش میدهد٬ خدایااین زمزمه های عاشقانه رازیادکن من آماده ام تا مجنون شوم. خدایاهرچه دادی وهرچه گرفتی راضیم٬ خودت راازمن دریغ نکن که توهمه رضایت منی. میدانم کمترازآنم که تورا عاشقانه صدابزنم یعنی نمی شود تومنومانند کوری ببینی که بخاطرش برمحمد(ص) سوره نازل کردی!. خدایا هرچندکورم اما کرنیستم. شنونده ای هستم که صدایت رادیر میشنود. خدایامیشود همیشه بامن حزف بزنی تاصدایت برایم تازگی نداشته باشد!. ای قلم انگارتوهم عاشق شدی میبینی خلقت خدارا!. کم نیاورآنقدرمغزت رابه کارببندکه شایدفرصتی برایت باقی نماند. هیچ کس نمیداند توکی تمام میشوی من تو رااز خدامیخواهم.

 

تقدیر و تشکر

 

 از خدا٬ این خالق بی مهمتا سپاسگذارم. ازمادرم نهایت تقدیرو تشکررا دارم٬ هرچه دارم٬ ازدعای مادراست. ازدخترعموی عزیزم سپاسگذارم که دراین راستا کمکم کرد. جاداره ازجناب آقای امان الله مختاری رئیس محترم شهرداری جیرفت ازتوجه وحمایت وهمکاری شان نهایت تشکر را به جای آورم. وآقای سالارگنجی رئیس سابق فرهنگ و ارشاد جیرفت ازتوجهی که به بنده داشتند تشکرکنم. همچنین از سایت کنارصندل که این فرصت را در اختیار بنده قرار داد سپاسگزارم.