واکاوی واقعه عاشورا / به قلم خدامراد میرآبادی مدرس دانشگاه


Warning: Use of undefined constant has_post_thumbnail - assumed 'has_post_thumbnail' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home2/konarsan/public_html/wp-content/themes/shoraa/tabnakweb/print.php on line 27

چاپ

در این که شیعیان خصوصا” ایرانیان  اردت قلبی به امام حسین (ع) دارند هیچ شک و شبهه ای نیست .از زمان خلقت آدم تاکنون هیچ کیش و آئینی را در تاریخ بشر نمی توان یافت که یک دهه بصورت مستمر یا شش دهه بطورمتناوب(محرم و صفر) خود جوش به عزاداری و تعزیت بپردازند وهرچه که از زمان وقوع جریان عاشورا به جلوتر میرویم  نه تنها واقعه ی عاشورابه  ورطه ی فراموشی سپرده نمی شود بلکه روز به روز به تعداد مشتاقان وسینه چاکان آن افزوده تر می شود !

عده ای از کوردلان وکج اندیشان و مغرضان دلیل این همه ارادت ایرانیان به امام حسین (ع) رافقط به خاطر این می دانند که وی داماد ایرانیان است وشوهر شهربانو دختر یزد گرد سوم آخرین پادشاه ساسانی!

 

و از طرفی ورود اسلام به ایران را درزمان خلیفه دوم به زور شمشیر و عجز ایرانیان و اکراه آنها می دانند در صورتی که درجواب این عده ی معدود و کج اندیش باید گفت: که شما نادانسته حمیت و جوانمردی و شعور ایرانیان را زیر سوال می برید و به هیچ می انگارید! چرا که در جریان جنگهای صلیبی اسلام تا اندلس و اسپانیا و یونان و ارمنستان و قلب اروپا پیش رفت اما امروز دین اسلام در آنجا پیروان کمتری نسبت به ایران دارد. در صورتی که در ایران چنین نیست و در زمانی که دامنه ی اختلافات بعد از رحلت پیامبر بیشتر و بیشتر شد ایرانیان این فرصت را یافتند که اگر به زور مسلمان شده باشند از دین پیامبر عدول کنند. همان طور که در اروپا شد.

 

پر واضح است که ایرانیان خود با فرستادن پیکی به نام روزبه به شبه جزیره عربستان و نزد پیامبر آگاهانه مشتاق دین مبین اسلام بودند به طوری که بعدها این پیک از طرف پیامبر سلمان فارسی نامیده شد و در موردش فرمودند: السلمان منا اهل البیت ! سلمان از ما اهل و بیت است و یا در جایی دیگر فرمودند اگر دین و دانش در آسمانها باشد مردمانی از سرزمین پارس آن را فراخواهند گرفت.

 

بنا براین برای ایرانیان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که واقعه ی عاشورا فقط منوط به همین ۱۰روز محرم سال ۶۱ هجری نیست. آن طور که مارسلین نوشته و مورخین اسلام هم تائید کرده اند امام حسین ( ع ) ۲۰برادر و ۱۲ خواهر داشته که فقط ۴ برادر او یعنی عبدالله ، عباس، عون و جعفر علیهم السلام با او از مکه به مدینه آمدند. قبل از وقوع واقعه ی کربلا نخستین پیک امام حسین ( ع ) جهت عزیمت به کوفه زین العابدین (ع) بود که به علت بیماری اش این مهم به مسلم بن عقیل پسر عمو و داماد امام حسین (ع) یعنی شوهر خواهرش رقیه سپرده شد . صد البته واقعه ی کربلا خیلی زودتر از ماه ذی الحجه و محرم کلید خورد . بنا به نوشته ی بورکهارت کسانی که همراه مسلم بن عقیل عازم کوفه شدند عبارت بودند از : عبدالرحمن بن عبدالله ، قیس بن مسهر صیداوی ، عماره بن عبدالله السلولی .

 

مسلم برای جلوگیری از گرفتار شدن به دام مامورین حکومتی با نظر امام حسین (ع) نقشه کشید تا خطر بیابان حجاز را برای سفر به کوفه به جان بخرد ولی از شاه راه اصلی نرود. از این رو،  از راه بیابان عازم کوفه شد. چون راه را نمی شناخت دو راهنما  اجیر کردتا بیابان را به او بنمایند. بیابان مشکلات خاص خودش را داشت حتی دو راه بلد هم راه راگم کردند و گرفتار آفتاب و حرارت صحرای حجاز شدند و بعد از ساعت ها سرگشتگی در حالی که آب و آذوقه ی آنها رو به اتمام بود سرانجام راه راپیدا کردند و به مسلم نشان دادند. آنها می دانستند که رسالت مسلم بسیار حائز اهمیت است لذا آب و نان خود را به او و راه را به مسلم نشان  دادند و گفتند ای مسلم تو برو که باید نتیجه ی این سفر را برای امام حسین گزارش کنی و خود در بیابان در کمال ایثار و آگاهی از فرط تشنگی به فیض شهادت نائل امدند. و این دو تن را باید جزء شهدای واقعه ایی دانست که قبل از وقوع صحنه ی کربلا آگاهانه شهادت را انتخاب کردند.!این که می گوییم واقعه ی عاشورا از قبل کلید خورده بود نه از روز نهم و دهم عاشورای سال ۶۱ بابت فداکاری همین افراد است و افرادی که در جای خود به آن خواهم پرداخت.

 

در زمانی که نعمان بن بشیر حاکم کوفه بود نماینده ی امام حسین (ع) وارد کوفه شد مردم ابتدا خیال می کردند که مسلم ،امام حسین (ع) است زیرا لباس و لهجه ی عرب حجازی با عرب بین النهرین فرق داشت ولی نعمان با آن که می دانست وی نماینده امام است او را دستگیر نکرد و نه تنها مانع او از حرکت نشد بلکه او را در خانه ی خود پناه داد که همین امر باعث شد تا از حکومت کوفه عزل وعبیدالله بن زیاد حاکم بصره به جای وی به عنوان حاکم کوفه منصوب شود.

فرمان یزیدابن معاویه ابن ابوسفیان به عبیدالله حاکم جدید کوفه

 

از یزید پسر معاویه به عبیدالله پسر زیاد: کوفه مرکز دسیسه و طرفداران حسین بن علی شده و نماینده حسین در آنجاست ، تو یک نائب الحکومه انتخاب کن و در بصره بگمار تا به کارها رسیدگی کند و خود به کوفه برو و همین که وارد کوفه شدی نماینده حسین را دستگیر کن و به زندان بیندار و هر کس را که طرفدار حسین است به قتل برسان و آگاه باش من این کار را از تو که مردی لایقی می خواهم و هیچ عذری را برای عدم موفقیت تو نمی پذیرم!

 

عبیدالله لقب امیرالعراقین یافت یعنی کسی که  حاکم کوفه و بصره بوده است و کسی که به حکومت این دو شهر می رسید از طرف دستگاه وقت از رجال سیاسی بزرگ محسوب می شد و بسیار مورد احترام بود. او مردی بسیار سفاک و سختگیر و بی رحم بود چنان که اگر در یک نزاع ۱۰نفر یک نفر را می کشتند هر ۱۰نفر را به خاطر یک نفر می کشت!عبیدالله وقتی به کوفه رسید بیانیه ای شدید الحن صادر کرد!

 

بیانیه شدید الحن عبیدالله به مردم کوفه

بعد از آن که مردم را برای نماز ظهر در مسجد بزرگ کوفه به جماعت طلبید خطاب به آنها گفت: به من اطلاع داده شده که حسین بن علی برای عده ای از سکنه ی این شهر نامه فرستاده و از آنها خواسته که به طرفداری او قیام کنند و از هوا خواهانش بیعت بگیرند ! شما می دانید که :حسین بن علی مرتد است!! زیرا او با خلیفه ( یزید) مخالف است . و اطلاع دارید که مجازات یک مرتد و آن کس که یک مرتد را ولو کمک شفاهی بکند قتل است! و تصور می کنم که مرا هم به اندازه ی کافی می شناسید و اطلاع دارید که برای مجازات دشمن خلیفه دچار تردید نمی شوم . نه تنها کسی که با خلیفه مخالفت کند به قتل می رسانم بلکه تمام اعضاء ذکور و خانواده و طایفه اش را می کشم و اعضاء اناث و قبیله اش را به بردگی می برم! لذا هر کس برای کمک به حسین بن علی اقدامی بکند ولو یک حرف باشد خود و دودمانش را نابود می کنم! من در صورت ضرورت تمام سکنه ی کوفه را به قتل خواهم رساند تا این که در شهر کسی وجود نداشته باشد که به حمایت حسین برخیزد ، آب شط دجله و فرات را بر شهر سوار می کنم تا این که اثر آبادی را محو نماید و از کوفه در صحنه ی روزگار چیزی باقی نماند!هر کس می خواهد خود و خانواده اش باقی بماند مطیع خلیفه ی مسلمین یزید بن معاویه باشد .

 

او می دانست که مسجد کوفه گنجایش تمام مردم شهر را ندارد و کسانی هستند که به مسجد نیامده اند لذا مضمون اظهارات خود را به جارچیان گفت و به آنها فهماند تا در ساعات بعد از ظهر در شهر و حومه اش به گوش همه برسانند . اما با آن همه تدابیر شدید بازهم عده ای وفادار به آن امام همام ماندند .

خدامراد میرآبادی