. سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

کد خبر: 9629 تاریخ انتشار : شنبه 22 اسفند 1394 | 07:21 ق.ظ

شعری که امیرالمؤمنین(ع) در فراق حضرت فاطمه(س) خواند

شعری که امیرالمؤمنین(ع) در فراق حضرت فاطمه(س) خواند   امام علی(ع) فرمود: چه زود بود که بین ما جدایی افتد، از این فراق تنها به خدا شکایت می‌برم…    ثقه‌الاسلام کلینی از محدثان بزرگ شیعه آورده است که چون حضرت فاطمه زهرا(س) از دنیا رفت، امیرالمؤمنین وی را پنهان به خاک سپرد و آثار قبر […]

شعری که امیرالمؤمنین(ع) در فراق حضرت فاطمه(س) خواند

 

امام علی(ع) فرمود: چه زود بود که بین ما جدایی افتد، از این فراق تنها به خدا شکایت می‌برم…

 

 ثقه‌الاسلام کلینی از محدثان بزرگ شیعه آورده است که چون حضرت فاطمه زهرا(س) از دنیا رفت، امیرالمؤمنین وی را پنهان به خاک سپرد و آثار قبر را از میان برد.

 

در این مقدار از نقل اتفاق نظر وجود دارد. «شیخ مفید» اضافه کرده است: و آنگاه که دفن پایان یافت و دست‌ها را از خاک قبر تکان داد، اندوه چون سیلی بر او هجوم آورد و اشک‌ها بر صورت مبارک فرو ریخت، ناچار به قبر پیامبر(ص) روی کرده، همه دردی که بر دلش می‌گذاشت را با ایشان در میان نهاد و گفت: یا رسول‌الله! سلام من و سلام دخترت فاطمه بر تو باد؛ همان دخترت که حبیبه و نور خوابیده است و خداوند خواست که به سرعت به تو ملحق شد.

 

یا رسول‌‌الله ! از فراق دختر برگزیده تو صبر و شکیبایی بر مصیبت، سنت بازمانده از خود شماست. من تو را به دست خود به قبر نهاده و به خاک سپردم در حالی که سر شما بر روی سینه من بود، جان سپردی.

 

در قرآن بهترین سخن آمده: «انالله و انا الیه راجعون» یا رسول‌الله! آن امانتی که به من سپرده شده بود، باز پس گرفته شد و زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید. یا رسول‌الله! چقدر این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظر من زشت شده است.

 

غم و اندوه من، ابدی و ماندگار شده است و شب من با بی‌خوابی می‌گذرد. این غم از قلب من خارج نمی‌شود تا زمانی که خداوند مرا در آن خانه‌‌ای که تو در آن هستی، وارد نماید. در دلم دردی است که گویی زخمی چرکین دارد و اندوهی دارم که مانند آتش برافروخته است، چه زود بود که بین ما جدایی افتد. از این فراق تنها به خدا شکایت می‌برم.

دخترت به زودی تو را از اینکه امت تو پشت به پشت هم دادند تا حق او را پایمال نمایند، آگاه خواهد کرد!

 

سرگذشت او را با اصرار جویا شو و گزارش حال را از وی بخواه! زیرا چه بسیار غم وغصه‌هایی که در دل او جمع شده بودند و او در دنیا راهی برای گفتن آن نیافت. اما او آنها را برای تو خواهد گفت و خداوند که بهترین حکم‌کنندگان است، داوری خواهد کرد.

 

سلام من بر شما باد، سلامی برای وداع، نه از سر خستگی و ملامت! اگر بروم، از ملامت و خستگی نیست و اگر بمانم به علت بدگمانی «به وعده‌های الهی» نیست که به یقین می‌دانم خدا به صابرین وعده ثواب داده است.

 

آنگه آهی از سر درد کشید و بعد اضافه فرمود: ناگزیر صبر و شکیبایی مبارک‌تر و نیکوتر است.

به راستی اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود و قبر تو آشکار نمی‌شد، در کنار قبر تو برای همیشه می‌ماندم و برای این مصیبت بزرگ، نظیر مادری داغ دیده، ناله و فریاد می‌کردم.

 

بعد باز هم با رسول خدا (ص) سخن گفت: خداوند می‌بیند که دختر تو مخفیانه دفن می‌شود! حق وی را به زور خوردند و او را از ارثش باز داشتند.

در صورتی که از زمان و تا به حال چندان مدتی نگذشته و یاد تو کهنه نشده است.

 

یا رسول‌الله! صلوات خدا بر تو و سلام و خشنودی خدا بر فاطمه اطهر باد.

 

(۱) مدائنی هم گفته است: چون امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) از دفن دختر پیامبر (ص) فراغت یافت.

 

بر سر قبر او ایستاد و این دو بیت را انشاء کرد:

 

« لکل اجتماع من خلیلین فرقه وکل الذی دون الفراق قلیل / و انّ افتقادی فاطمه بعد احمد دلیل علی ان لا یدوم خلیل»

یعنی برای هر دوستی جدایی و فراقی است و این دوریها و فراق است که پایان ناپذیر است. فقدان فاطمه بعد از رحلت پیامبر(ص) تنها دلیل برای کوتاه بودن دوستی ها است.

(۲) اشعار دیگر نیز به آن حضرت(ع) منسوب داشته‌اند که همه نشانه آزردگی خاطر و سوز درونی ایشان است.

 

پی نوشت ها: ۱-کافی، کلینی، محمدبن یعقوب، ج ۱، ص ۵۸، امالی مفید

۲- الاخبار الموفقیات، زبیر بن بکار ص ۱۹۴

 

منبع: کتاب دختر پیامبر نوشته محمدعلی جاودان

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 3 =