تیمسار بهرام سعیدی / چمران جنوب شرق کشور، متخصص جنگ های نامنظم
فی سبیل الله بزرگتر از آن است که گوهر زیبای عمل خود را به عیار زَخارف دنیا محک بزند..
ما خاکیان محجوب، یا افلاکیان، چه دانیم که این ارتزاق عند رب الشهداء چی است؟
برگی از تاریخ جنوب شرق کشور و یا بهتر بگویم ایران اسلامی و یا پا را فراتر بذاریم در بعد اعتقادی دارالولایه و در بعد تاریخی گهواره تمدن شرق را ورق می زنیم به تحمیل یک جنگ محتمل حق علیه باطل می رسیم و در پاراگراف اول آن به شیرانی بر میخوریم که اکثرا در طبق اخلاص آرمیده اند و رسالت خود را در مقطع دکترای مکتب آقا سید الشهداء(ع) دفاع کرده اند.
در خط اول این پاراگراف دقیقا زیر خط بسمه تعالی اسمی با نقش ونگار زیبا حک شده اسمی به بلندای این نبرد اسمی به قدمت تمامی یازهراهاییکه در فریاد شهداء رزمندگان و ایثارگران نواخته شد و طنین کفر را نابود نمود و درخت امنیت را بر این خطه حاکم نمود.
سردار بی ادعا فرمانده بی بدیل و بی ادعای جنگ، تیمسار حاج بهرام سعیدی (چمران جنوب شرق کشور متخصص جنگ های نامنظم)
سرداریکه در جبهه دشمن شناخته تر و نام آورتر بود تا در جبهه خودمان.
سرداریکه وقتی حرکت می کرد لشکرپیروزمند۴۱ثارالله به راه می افتاد و وقتیکه لشکر۴۱ثارالله به راه می افتاد رمق در قدمهای بقیه لشکرها قوام می یافت.
اگر به بخشی از خاطرات این سرباز خمینی نگاه کنیم قلم صحه بر این ادعا واضح است البته اگر قلم تاب نوشتن این همه رشادت را داشته باشد.
در بخشی از این خاطرات آمده است: “فرهنگ بعضی از بسیجیها آن بود که باید کشته شوند، باید شهید شوند. کمتر کسی به این فکر میکرد که باید بجنگد و دشمن را بکشد این افراد در گردان من جایی نداشتند کسانی را که فقط برای شهادت آمده بودند نمیخواستم. من آدمی میخواستم که مثل کوه استوار باشد. تا آخرین فشنگ کم نیاورد. اگر ۵۰۰ یا ۶۰۰ نفر روز اول به من معرفی میکردند، در نهایت ۳۰۰-۲۵۰ نفر باقی میماندند”
آری عزیزان به وضوح می توان گفت امثال تیمسار سعیدی ها ،سرلشکرسلیمانیها و علیرضا شریف هاشهود عشق وشاهد سرچشمه عشق بودند.
وخزانه داران داران عالم غیب را در هر فریاد یا زهرای شهدایمان و رزمندگانمان به عنوان فرمانده دیدند.
آری جبهه های ما وادی مقدسی بودند که شهدای ما موسی گونه نعلین تعلقات خود را از پای دل آزاد کردند تا خطاب “انی ربک فاخلع نعلیک” را به جان بخرند و پای درجبهه ها گذارند تا ابدی شوند و ابدیت را به ایران عزیز ارزانی نمایند. و همگی باور داشتند این سرزمینی است که کعبه آن حسین (ع) و حاجیان این حریم عشق شهدا هستند
این سبکبالان بی ادعا خوب می دانستند که عالم بر محور عشق می چرخد و اگر عشق محور این عالم است باید سلطان این عرش را بنگری که سلطان عشق است یعنی سید الشهدا(ع) امام عشاق و شهدا سربازان امام عشق ،روح الله کبیر.
سردار خوبی ها حاج بهرام سعیدی مردی تمام نشدنی و فصل الخطاب جبهه های نبردحق علیه باطل اینقدر جنگ دید و جنگاوری نمود که دیگر جایی برای آرزو کردن و دیدن جنگی دیگر در وجودش دیده نمیشود هر چند هنوز جای گلوله های روی لباس خود را وصله نکرده است و معتقد است اینها مسیر وزش نور از معبود به عابد است و راه جهاد باید باز باشد هرچند ورژن جهاد ممکن است تغییر کرده باشد.
وقتی به طلاییه مینگریم محل شهادت شهید همت و برادران باکری و قطع شدن دست خرازی بدون شک خاک های آنجا غررش های شیرجنگ های نامنظم سردار بهرام سعیدی را در همان ردیف می بیند و مفتخر به قدمهای مردانگی این بزرگ مرد بر روی تن مجروح خویش است.
سردار سعیدی شیرمرد تمام نشدنی جنوب قهرمان ،رد پاهایش در مناطق مختلف جنگی بوی تعهد و تقید به ایران عزیزمان و دین مبینمان را می دهد و فکه با قتلگاه و کانال هایش، با تپه ماهور و دشت هایش.
فکه با قربانگهی اسماعیلهایش به درگاه خدا، برای سلامتی این بزرگ مرد تاریخ جنوب دست به دعا شده و ضیافت عشق برپا می کند، آسمان دوکوهه هنوز انتظار مناجات هایش را می کشد و هویزه به دنبال علم الهدای جنوب کرمان می گردد تا شهادت با عزت را در این منطقه به ایشان تبریک بگوید.
امثال سردارسعیدی، شهیدان بینا، طیاری، حسینی ها، پایدار، تاجیک، فاریابی، معناصری، جوزاک، شاهرخی، آرمان و… ورزمندگانی همچون شریف،مقدسی، مرادی، هاشمی، کمالی، محمدی، فرخی، تراب، برخوری، خواجه بهرامی ، شاهرخی، عادلی، نادری. اقتداری، رئیسی ، امیرتیموری، سنجری، برسم .. .شقایق های آتش گرفته ای بودند که از گرمای وجودشان شوق وصال در نسل جدید متجلی گردیده و خود شاهدان عشق هستند گروهی از آنها به دشت شقایق پیوستند و گروهی انتظار می رود در کشت شقایق و افکار شقایق نهایت مساعی خود را ارزانی نمایند و شاهنامه بلند جنگ ایثار و شهادت را برای نسل جدید بازخوانی کنند
درودبرسرزمین سرداران شهید جنوب قهرمان سالزوز عزت آفرینی تان مبارک…
رضا محمودی