زمستان گذشت ولی زغال ها هنوز رو سیاهند


Warning: Use of undefined constant has_post_thumbnail - assumed 'has_post_thumbnail' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home2/konarsan/public_html/wp-content/themes/shoraa/tabnakweb/print.php on line 27

چاپ

به گزارش سایت کنارصندل، مهندس امان الله مختاری شهردار جیرفت نوشت: زنده باد آن کس که جیرفت را بهشت چهار فصل نامید و آن را کُنام شیران و پلنگان خواند ،از صلابت و استواریش در فراز و نشیب روزگار سخن راند و برایش نام دروازه تمدن جهان را انتخاب کرد.
در ۲۰/۵/۴۸ در خانواده ای فقیر و پابرهنه دیده به جهان گشودم . آنطور که می گویند شانس درستی هم نداشتم زیرا از حداقل های زندگی محروم بودیم .
در مدرسه پهلوی یا وحدت کنونی دوران ابتدایی را در جوار کسانی گذراندم که پدرانشان، فرماندار، شهردار، رئیس و در یک کلمه کسانی بودند که دستشان به دهانشان می رسید .
کفش ها و لباس هایشان فاخر بود، ولی لباس من شلوار کُردی و کفشم دمپایی بود اما همتم در همان زمان از آنها بیشتر بود چرا که با فروختن آب یخ و اسکیمو فروشی مخارج زندگی ام را مهیا می کردم .
دبستان تمام شد و به مدرسه راهنمایی رازی یا شهید فاریابی کنونی رفتم .این دوران برایم سخت تر بود چرا که منبع درآمد پایداری در خانواده نداشتم و از طرفی نوجوانی با شلاق غرور بر جسم و روحم می نواخت و مرا چون چوب پنبه ای در امواج زندگی حیران کرده بود .
تا روزی از روزها از وانت سیمرغی که بلندگویی بر آن بود ونوحه «سوی دیار عاشقان» را می خواند زندگی ام تغییر صدوهشتاد درجه ای کرد و دلباخته دیار عاشقان شدم و در تاریخ ۱۵/۹/۶۳ به جبهه اعزام شدم .
رفت و برگشت هایم به دیار خوبان باعث شده بود تا سایر همسن و سالانم نیز همراهی ام کنند و برای خودمان انجمنی تشکیل داده بودیم و حال و هوایی داشتیم که قابل وصف نیست فقط خودمانی بگویم آنان که رفتند از ما نبودند آنها امانتی بودند که انگار فقط برای آن روزها به دنیا آمده بودند .
در عملیات ها بسی دست به دامان شهداء شدیم برای وصال و عاقبت بخیری ولی افسوس! خلاصه سالها گذشته است وهم اکنون گاهگاهی در خواب حال و هوایی پیدا می کنم و روز بعد را در پکری و بی حوصلگی بسر می برم ،این پکری و بی حوصلگی را شاید خیلی ها موجی بدانند البته هرچه از دوست رسد نیکوست و خدا آگاه بر قلب هاست
با این حال در این آمد و شدها از درس غافل نبودم . از دبیرستان امیر کبیر جیرفت در رشته ریاضی فیزیک راهی دانشگاه شیراز شدم.
این روزها همراه و همدمم جز بغض و اندوه و آه نبود و کسی درکم نمی کرد و برایم دل نمی سوزاند از اول ترم تا آخر ترم فقط یکبار به جیرفت می آمدم .و البته آخرین بار پس از ۱۴ ماه به جیرفت آمدم.
عاقلان فکر کنند که چرا در اوج جوانی چنین بودم .
جوانی را در فاصله زمانی جنگ بسیار در اوج و قبل و بعد از آن را در حضیض گذراندم تا اینکه در رشته مهندسی عمران از دانشگاه شیراز فارغ التحصیل شدم و راهی شهرم جیرفت گردیدم .
بواسطه عدم حامی مدتی را به تابلو سازی مشغول شدم و پس از آن راهی مناطق کرمان – بردسیر –گشمیران- انگهران و ریگ آباد شدم ولی همیشه در آرزوی نوکری مردم شهرم جیرفت بودم.
در دوران شهرداری آقای حمدالله محمدی به این شهرداری آمدم ولی مورد خشم و غضب بودم، نظراتم را قبول نداشتند و در بدنه مدیریت شهری جای نگرفتم.
پس از آن دوره ی شهرداری محمد سلطانی رسید که ابتدا گریزان از من بود و بعد ها با سفارش ها و اما و اگر های بسیاری وارد بدنه مدیریت شهری شدم و در مدت کوتاهی نوکری خود را اثبات نمودم.
ولی بعد از مدتی از شهرداری به اداره مسکن و شهرسازی رفتم تا در حال و هوایی دیگر خدمت کنم اما چه حاصل که توانم فوق العاده بود ولی میدان کاری نبود.
خلاصه دست حق از طریق مردان بی ادعایش برایم شهرداری جیرفت را رقم زد که گمشده خودم را یافتم .
سختی ها بسیار بود بگذار نگویم،چرا که شاید اشکی بر گونه ای جاری شود یا انگشت حسرتی به دندان گرفته شود یا باعث تاسف و شرمساری کسی یا کسانی شود.
در سه سال اول شهرداری مرد و مردانه با پرسنل زحمتکش شهرداری حقیقتا با سختی ها جنگیدیم و گره های کور را باز کردیم وددست اندر کاران گذشته را بخاطر بی توجهی و کارشکنی نقره داغ کردیم ولی افسوس بعد از مدتی حملات شب نامه ای و دیوار نویسی، تخریب در فضاهای مجازی، شعار نویسی بر روی در و دیوار منزل شخصی و درگیری های فیزیکی در ده ها مرحله شروع شد که لطف پروردگار با من بود.
گزارشات ناجوانمردانه وغیره را به من و پرسنل زحمتکش شهرداری بستند. اوج بی مهری ها از زمان کلنگ زنی زیرگذر حجر بن عدی (ره) شروع شد که کاملا زمین گیر شدیم به طوری که هر وقت از کرمان به جیرفت می آمدم از گردنه سربیژن تا گدار امیرالمومنین (ع) حداقل با سرعت صد کیلومتر سرازیر می شدم تا شاید قصه من هم در لابه لای آهن پاره ها تمام شود تا اگر احیانا جای کسی را تنگ کردم ، باز شود و دوباره بتوانند بر صندلی و میزی تکیه کنند که من برای آن پشیزی ارزش قائل نبوده ، نیستم و نخواهم بود.
خدای سبحان و مهدی موعود(عج) را به شهادت می گیرم که گردان من از مظلومترین گردان ها است .

افراد این گردان همه پا برهنه ،مظلوم ،خدوم ،زحمتکش، بلا دیده ،فروتن و خدمتگزار واقعی مردمند .
ولی چه کنیم که تاریخ همیشه تکرار می شود . امام حسین(ع) را فقط در سال ۶۱ هجری در کربلا نکشتند بلکه هرجا مظلومی را دیدید که به واسطه ی حقش کشته می شود حسین زمان و مظلوم است، و آن کس در برابر دژخیم ایستاده است، بدانید که خون حسین(ع) در رگ هایش جاری و ساری است .
با این وجود امروز طیف مدیرانی که در شهرداری کار می کنند بخاطر خدا و ارزش ها متحمل هرگونه خسران و زیانی هستند که برای این قشر تحمل این سختی ها از عسل هم شیرین تر است و از خدای سبحان می خواهم که در قیامت بر ما لطف فرماید .
آری زیرگذر حجربن عدی(ره) که طول آن ۵۶۰ متر وعرض آن ۹ متر است و عرشه آن نهصد متر مربع می باشد ، با اعتباری قریب به هشتاد میلیارد ریال که سی میلیارد ریال آن از محل کمک های دولتی و پنجاه میلیارد ریال نیز آن از عوارض مردم شریف بود که به دست توانای مهندسین شهرداری خاصه عزیزان زحمتکش شرافت مسلمی، عطا کمالی، یحیی سلیمانی، محمد پیام، حسین رودباری، برادران عزیز معصومی و خلاصه به همت همه مهندسین و پرسنل خدوم و زحمتکش شهرداری پس از سه و نیم سال در ۲۲ بهمن ۹۵ با حضور بزرگان شهر افتتاح و مورد استفاده قرار گرفت .
بگذریم زمستان گذشت ولی زغال ها هنوز رو سیاهند. برای زغال چه فرقی می کند که زمستان باشد یا تابستان یا به عبارتی نه آفتاب یاوه گویان از این داغتر می شود و نه قنبر که ما باشیم از این سیاهتر.
بگذاریم و بگذریم تا دیگران قضاوت کنند که چه کسانی با خضوع ، خشوع و بی منت کار کردند و سپر تیرهای بلا شدند تا شهرشان آباد شود.اگر خطایی هم کردند به مصداق آن بیت زیباست :
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
چه بهای سنگینی که پرداخت نکردیم و چه شب ها که دست به دامان شهدا نشدیم و چه روزهای سختی که خدا را به شهدا قسم دادیم که خدایا ما را بخاطر شهدا اگر خطایی هم کردیم ببخش و پروژه ما را به اتمام برسان.
در سخت ترین روزها به محضر حاج آقا کرمی امام جمعه محترم جیرفت رسیدم و از نابسامانی و گره کارها به ایشان التماس دعا گفتم ایشان در چند کلمه فرمود: اگر برای خدا باشد تمام می شود . آری برای خدا بود که تمام شد.
اگر کاری به اتمام رسید بدانید که برای خدا بود و چون او بهترین پشتیبانان است آن را تمام می کند.
شایسته می دانیم از عنایت امام جمعه محترم،نماینده محترم مردم جیرفت و عنبرآباد،اعضای محترم شورای تامین ، اعضای محترم شورای شهر، فرماندار محترم، اعضای محترم شورای اداری، اصناف و بازاریان و شهروندان فهیم جیرفت با نهایت احترام، قدردانی و سپاسگزاری کنم و حقیقتا باید به پیمانکاران صبور جیرفتی جناب حاج ماشاالله سعیدی و فرزندان، حاج زمان جلالی و فرزندان و حاج عباس دهدشتی و فرزندان درود فرستاد و قدردانی کرد.
مردم شریف و نجیب جیرفت به شهادت احد صمد می گویم که شورای شهر در این دو دوره یعنی دوره سوم و چهارم همواره مورد تهاجم یاوه گویانی بوده است که تشنه قدرتند نه شیفته ی خدمت ولی احسنت که با درایت ،شعور و هم اندیشی با سکوت و عمل دهان آنها را بستند و قضاوت را به شما واگذار کردند.
باور کنید میدان داری به تخصص و تعهد تنها نیست . میدان داری به ایمان و تجارب ارزشمند چندین ساله است ، به صبر و حوصله و فکوری است. میدان داری به غوغا سالاری و به دیگران نازیدن نیست به شایسته سالاری و متکی به خود بودن است.
تاریخ جیرفت این دو دوره شورای شهر یعنی دوره سوم و چهارم را از یاد نخواهد برد چرا که درتحریم های مختلف داخلی و خارجی لحظه ای غفلت نورزیدند و خدمت به مردم را برای خود افتخاری بس بزرگ می دانند .
لازم به ذکر است که در طی هفت سال شهرداری، فقط دوبار به تهران و پنج بار به کرمان رفتم مثل دیگران سفرهای خارجی نرفتم ، نه خودم و نه خانواده ام از هیچ مزیتی استفاده نکردیم .
مردم شریف و نجیب جیرفت، خدا را شاهد می گیرم اگر سد راهم نشده بودند خدمات ارزنده تری نیز ارائه می دادیم . باشد که خدای حکیم حق ما را از کسانی که ظلم کردند بستاند. گرچه ما معتقدیم که اگر دیر گیر است ولی سخت گیر است . به امید آن روز
جان فدای صادق رهبر عزیزم سیدنا القائد امام خامنه ای مد ظله العالی
بنده ی کمترین ،امان الله تراکمه مختاری

منبع: نشریه عبور