اصلاحات و اصلاحطلبی تجربهای موفق ؛ راه برون رفت از بحرانها / به قلم دکتر عنایتالله رئیسی
به گزارش کنارصندل، دکتر عنایتالله رئیسی، جامعهشناس، پژوهشگر و مدرس دانشگاه نوشت:
ایران سرزمینی کهن و فرهنگی با قدمت طولانی میباشد که تاریخی پرفراز و نشیب دارد. در بخش عمده این پیشینه طویل و تاریخ پر رمز و راز، حکومتهای تمامیتخواه و مستبد و غیرمردمی بر این سرزمین و مردمان نجیبش مستولی بودهاند. بالاخره حدود چهار دهه قبل مردم با اتحاد و همدلی و جانفشانی و فداکاری، انقلابی اسلامی بوجود آوردند و حکومتی مستبد که ریشه در استبداد بیست و پنج قرنه داشت را سرنگون کردند. اهداف انقلاب اسلامی ایران در شعار اصلی آن یعنی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی نمود و تجلی روشنی داشت . با نفی رژیم سلطنتی موارد بسیاری نفی و موارد بسیاری دیگر طلب میشد. گرچه درک آحاد مختلف مردم از آرمانهای انقلاب اسلامی بسته به سطح فکری و شناخت اجتماعی هر یک از اقشار، تا حدودی متفاوت بود. اما بیتردید اکثریت عظیم مردم؛ آزادی و عدالت و معنویت ، استقلال و رشد و سعادت، و شکوفایی و سربلندی و عزت، جستجو میکردند.
در آرمانهای فرهنگی و اجتماعی، رشد فضائل اخلاقی ، مبارزه با مظاهر فساد و تباهی، ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی، رفع تبعیضات ناروا ، ایجاد امکانات عادلانه، نظام اداری کارآمد، تأمین حقوق همهجانبه افراد، تدوین قوانین و مقررات مدنی مناسب، برخورداری همگان از تأمین و رفاه و گسترش آزادیهای مدنی و اجتماعی، مدنظر بود. در آرمانهای سیاسی، سرنگونی نظام دیکتاتوری، ایجاد حکومت مردمی و مستقل، نفی هرگونه ستمگری، استبداد، انحصارطلبی، سلطهگری و سلطهپذیری، نفی تفتیش عقاید، آزادی قانونمند مطبوعات و اجتماعات ، آزادی بیان و نقد و انتقاد، اتکاء به آرای عمومی ، طرد استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب و ایجاد روابط صلحآمیز با ملل و دول دیگر، خواستههای عمومی بودند. همچنین در آرمانهای اقتصادی، پایان بخشیدن به غارت بیت المال ، صیانت از ذخائر و معادن ، تلاش در راه پیشرفت تکنولوژیک، خودکفایی در علوم و فنون، پیریزی اقتصاد و نظام بانکی صحیح و عادلانه، تلاش برای ریشهکن کردن فقر و محرومیت، تأمین نیازهای اساسی مردم، تأمین شرایط برای اشتغال همگان، جلوگیری از استثمار و بهرهکشی، تلاش برای افزایش تولیدات کشاورزی و صنعتی، حرکت در مسیر عدالت اقتصادی و کم کردن فاصله طبقاتی، رسیدگی به روستاها و مناطق محروم کشور و محرومیت زدایی از آنها را میتوان برشمرد.
اینکه اهداف و آرمانهای مذکور به چه میزان محقق شده و عوامل و دلایل ناکامی در دستیابی به آنها کدامند؛ در جای خود قابل بحث و بررسی است. در اینجا سخن بر سر یکی از آرمانهای اصلی انقلاب یعنی حق تعیین سرنوشت به وسیله خود مردم و تحقق «جمهوری اسلامی» است. در سالهای اول شکلگیری جمهوری اسلامی و در زمان حیات بنیانگذار انقلاب ، در غیاب احزاب سیاسی قوی و تأثیرگذار دو تفکر و به عبارتی دو جناح در سپهر سیاسی ایران و در درون نظام شکل گرفت که نوید تضارب منطقی آرا و اندیشهها و رقابت سالم سیاسی را میداد و بسیار امیدبخش بود. چرا که در فضای رقابت و نقد و مجال بروز اندیشهها و راهکارهای مختلف و متفاوت است که پیشرفت و توسعه حاصل میگردد و فساد و ناهنجاری کمتر فضای ظهور پیدا میکند و در هنگامههای حساس، همنوایی و انسجام و همکاری و آشتی ملی نیز تجلی مییابد. این دو جناح ابتدا به چپ و راست و سپس به انقلابی و محافظهکار و در نهایت به اصلاحطلب و اصولگرا شهرت یافتند و البته در طی زمان کم و بیش پوستاندازیها و تجدیدنظرهایی در برخی تفکرات و خطمشیهای خود داشتهاند. پس از گذار از جنگ و چند سال پساجنگ اوج رقابت این دو تفکر در سال ۷۶ بروز و ظهور یافت و جناح اصلاحطلب با اقبال بسیار زیاد مردم مواجه و پیروز بلامنازع رقابتی سالم و بسیار کماشکال بود. به اذعان دوست و دشمن و آحاد ملت و علیرغم همه سنگاندازیها و چالشها و برخورداری جناح اقلیت و بازنده در انتخابات از تقریباَ تمام مناصب انتصابی و دیگر ارکان قوی قدرت، دولت اصلاحطلب در عموم حوزهها عملکرد درخشان و قابل دفاعی داشت. در استان کرمان نیز شاهد آن بوده و هستیم که بیشترین میزان توسعه و پیشرفت در ابعاد مختلف و پروژههای بزرگ و ماندگار در همان مقطع حاکمیت تفکر اصلاحطلبانه بر حوزه اجرایی و مدیریت اصلاحطلبان، عملیاتی گردید. خلاصه اینکه فراز و فرودهای قابل توجهی را در رابطه با حق مردم برای تعیین سرنوشت کشور خویش و انتخاب آزادانه و آگاهانه مسئولین آن، پشت سر گذاشتهایم و از انتخاباتهای آزاد و دموکراتیک تا اعمال شدید نظارت ناصواب استصوابی و تحدید فراوان حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را تجربه نمودهایم. به دلایل آشکار و پنهان دولتهای نهم و دهم را از سر گذراندیم که همچنان بایستی تاوان خبط و خطاهای عامدانه یا جاهلانه سردمداران و بویژه رئیس دولت آن هشت سال پرتلاطم مأیوسکننده را بپردازیم. یادآوری آن دوران و خدشه و خراشهای دلهرهانگیزی که بر اتحاد و انسجام ملت، جایگاه رهبری، اقتصاد و معیشت مردم، نجابت و صداقت دولتمردان، جایگاه ملی و بینالمللی و فرهنگ و تمدن این دیار دیرپا رفت، ما را به این اطمینان میرساند که در سال ۹۲ و علیرغم همه محدودهها و محدودیتها با تدبیر و درایت مثالزدنی مرحوم هاشمی کبیر و سید محبوب و هوشیاری ملت در انتخاب تفکر و روش و منشی که حسن روحانی آن را نمایندگی میکرد، شاهکار کردیم. «تکرار» معنیدار این انتخاب در سال ۹۶ با حضور پرشور مردم در پای صندوقهای رأی، به همان میزان سال ۹۲ و چه بسا افزونتر، ضرورت داشت. در محدوده انتخابی فرارویمان انتخابی هوشمندانه، اصلاحطلبانه و بهبودخواهانه نمودیم و بی هیچ شک و شبههای با توجه به مجموعه شرایط همچنان بر آن صحه میگذاریم.
اما این تأیید و تأکید را علیرغم علم به همه موانع و مضایق، مانع مطالبهگری از منتخب محترم و دولتش و بویژه برخی مدیران ناکارآمدش که با رندی و زرنگی خود را در پس شعار اعتدالگرایی و فراجناحی و یا بیجناحیبودن پنهان نمودهاند نمیدانیم و وضعیت موجود را برنمیتابیم و به ایشان هشدار و انذار میدهیم که به پشتوانه آحاد ملت با جرأت و جسارت و درایت، به اهداف و آرمانهای انقلاب و به شعارها و مطالبات مردم در زمان انتخابات و به ضرورت انجام اصلاحات و دگرگونی و ایجاد بهبود در وضعیت موجود، در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و آزادیهای مدنی توجه بیش از پیش معطوف دارند و صدا و پیام مردم را به دقت و صحت بشنوند. در این نکته نیز تردید نکنند که برآمده از آرا اصلاحطلبانه و تغییرخواهانه مردم هستند. اصلاحطلبان گر چه هدف اصلیشان در مدار عقلانیت و پیشرفت و ترقی بودن و آرامش کشور و رضایت و رفاه ملت است و لزوماَ دنبال سهمخواهی نیستند اما به طریق اولی نیز نمیخواهند هیزم تنوری باشند که در آن نانی برای مردم چسبانده نشود و آبی گرم نگردد. منتخب مردم انشاالله در این راه به الطاف خداوند و حمایتهای رهبری و حضور و هشیاری چند ده میلیونی مردم امیدوار باشند. در همین راستا از مسئولین ارشد استان نیز انتظاراتی مشابه داریم و ضمن قدرشناسی از تلاشهایشان توصیه میکنیم آگاهانه یا ناآگاهانه اصلاحطلبزدایی ننمایند و به منتخبین اصلاحطلب مردم که در فضا و شرایطی نابرابر حائز آرا اکثریت گردیدهاند بیمهری نورزند. از مدیرانی متناسب با پیام رأی مردم حمایت نموده و مدیران لایق اینچنینی برگزینند. اصلاحطلبی پیشه کنند که خیر و صلاح ملک و ملت در این مشی و مرام است. انتظارمان از مسئولین و مدیرانمان این است که به تعبیر سقراط «خردمند» باشند، بدین معنی که «سیاستگران باید بیش از انسانهای دیگر به نادانیشان آگاه باشند» و بدون هیچ شک و تردیدی از بین عقل و خشونت عقل را برگزینند و به اصلاح امور بپردازند و انقلاب را نه در امور سیاسی که در اندیشه و تفکر و قلمروهای اجتماعی بسط دهند. بدون شک تودههای مردم تفاوت مدیران خدوم و برآمده از رأی و نظر خود را با رانتخواران و فرصتطلبان و بیتفکران نیک میدانند. سخن آخر اینکه:
قیمت عشق نداند، قدم صدق ندارد
سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را
چیزی که عیان است چه حاجت بیان است . مهم اینست که وابسته یا حامی کی بوده ای یا چه قولی به اینده می دهی و همه اش داد وستد پنهانی با لاک سیاسی.