. شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

کد خبر: 31197 تاریخ انتشار : دوشنبه 14 اسفند 1396 | 23:48 ب.ظ

تحلیلی جامعه شناختی پیرامون بالارفتن سن ازدواج در ایران / به قلم دکتر عنایت الله رئیسی جامعه شناس، پژوهشگر و مدرس دانشگاه

خانواده از قدیمی‌ترین نهادهای زندگی بشر است که مطالعه و بررسی درباره‌ی آن از دیرباز مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی، اخلاق و عالمان مذهبی بوده است. نهاد خانواده به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین ارکان جامعه بشری و تأثیر‌گذارترین واحد تربیتی، به‌ دلیل نقشی که در سعادت و شقاوت جامعه و کمال انسانی دارد، همواره مورد توجه […]

خانواده از قدیمی‌ترین نهادهای زندگی بشر است که مطالعه و بررسی درباره‌ی آن از دیرباز مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی، اخلاق و عالمان مذهبی بوده است. نهاد خانواده به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین ارکان جامعه بشری و تأثیر‌گذارترین واحد تربیتی، به‌ دلیل نقشی که در سعادت و شقاوت جامعه و کمال انسانی دارد، همواره مورد توجه همه مکاتب الهی و غیرالهی قرار گرفته است. خانواده می‌تواند منشأ تحولات عظیم فردی، اجتماعی و رشد ارزش‌های انسانی باشد. ادیان مختلف برای نظام خانواده تقدّس و مقام رفیعی قائل شده و با وجود اختلافاتی که در حدود و شرایط تشکیل آن با یکدیگر دارند، دستور‌های مشترکی پیرامون ازدواج و تشکیل خانواده ارائه نموده‌اند. تقریباً همه ادیان بر تسریع در امر ازدواج تأکید نموده، عزوبت را مورد نکوهش قرار داده و ارضای نیاز‌های جنسی را تنها از طریق عقد ازدواج و چارچوب خانواده قابل تأمین می‌دانند.

در تمامی ادیان و مذاهب، ازدواج امری پذیرفته شده است و هر یک نوعی از ازدواج را دارا هستند. اما با توجه به اختلافات فرهنگی، هر قوم و جامعه‌ای آداب و سنن ویژه‌ای در این امر دارد.

ازدواج در لغت به معنای جفت شدن و جفت گرفتن و در اصطلاح علوم، به معنای تنظیم دو به دوی اشیا است. واژه دیگری که بر ازدواج دلالت می کند، واژه نکاح است که در لغت به معنای تقابل است. نکاح رابطه ای است حقوقی عاطفی که به وسیله عقد بین زن و مرد حاصل می گردد و به آنها حق می‌دهد با یکدیگر زندگی و رابطه داشته باشند که مظهر بارز آن حق تمتع جنسی است.

در تعریفِ اصطلاحی، ازدواج قراری است مبتنی بر قانون، شرع، عرف، گفتار یا آئین خاص بین یک زن با یک مرد، برای ایجاد رابطه جنسی و معمولاً اساس خانواده فرزندزایی را تشکیل می‌دهد . ازدواج سبب دوام و پایداری نسل و بقای بشر به آن وصل است. این قانون نظام آفرینش است و بر کل هستی حاکم می‌باشد . ازدواج یکی از مؤلفه‌های اساسی در حفظ و انسجام بنیان جامعه است و به واقع استمرار بقای خانواده با تکیه بر عنصر و اصل ازدواج تضمین می شود.

 

بدون تردید، تداوم نسل، رفع نیازهای عاطفی، حفظ پاکدامنی و سلامت اجتماعی و اخلاقی جامعه بواسطه پیوند میان زوجین محقق می‌شود و در صورت بروز و نارسایی و مانع در حصول این امر خطیر، قطعاً مشکلات و چالش‌های عدیده‌ای در سلامت اجتماعی و تداوم استحکام و انسجام کانون خانواده به عنوان خرده‌نهاد فرهنگی مؤثر و تعیین‌کننده در شکوفایی اجتماعی، ظهور و بروز پیدا خواهد کرد. همچنین باید توجه داشت علاوه بر کارکرد تولیدمثل و فرزندزایی، در ازدواج هدف والاتری نهفته است و آن تکامل نقائص وجودی هریک از زوجین است. در روایات دینی از ازدواج به عنوان محبوب‌ترین بنا نزد خداوند، محبوب خداوند، بالاترین نعمت پس از اسلام، کامل‌کننده دین، گشاینده درهای رحمت الهی و عامل ارزش‌یافتن عبادات، یاد شده است و اهداف ارزشمندی همچون تشکیل خانواده، محبت و مودّت نسبت به همسر و فرزندان، آرامش روانی، پاسخ به ندای فطرت ، پرورش نسل پاک و تکمیل و تکامل شخصیت آدمی را برای آن برشمرده‌اند.

یکی از نکات و مسائل مهمی که دربارهء ازدواج و انتخاب همسر مورد توجه است، سن ازدواج می‌باشد. حکم اسلام برای ازدواج، رسیدن به بلوغ است و قانون تشریعی اسلام در این باره آن است که ازدواج مستحب مؤکّد است، ولی هر گاه این نیاز خواست طغیان کند و انسان را به حرام بیندازد، ازدواج واجب می‌شود و تأخیر آن حرام خواهد بود. براساس میانگین جهانی، حداقل سن قانونی ازدواج برای پسران ۱۷ سال و برای دختران ۱۶ سال است. بدین صورت که دربسیاری از کشورها سن قانونی ازدواج ۱۸ سال در نظر گرفته شده است اما برخی کشورها سن پایین‌تر و در مواردی سن بالاتری را در نظر گرفته‌اند. البته در برخی کشورها سنین پایینتر به اجازه والدین، صدور مجوز از سوی مراجع قانونی و یا عوامل دیگری منوط و مشروط شده است. در ایران قبل از انقلاب سن ازدواج ۱۸ سال برای پسران و ۱۵ سال برای دختران بوده و بعد از انقلاب ۱۵ سال (که سن عکس‌دارشدن شناسنامه است) در نظر گرفته شده، گرچه برای دختران اگر در ۱۳ سالگی هم مرجع قضایی حکم رشد و عکس‌دار شدن شناسنامه را بدهد امکان ثبت ازدواج فراهم می‌شود. همچنین عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح است. در چین با توجه به سیاست کنترل جمعیت سن قانونی ازدواج به ۲۲ سال و ۲۰ سال به ترتیب برای پسران و دختران افزایش یافته است.

 

نکته حائز اهمیت این است که تعیین حداقل سن ازدواج در کشورها به واسطه نگرانی از ازدواج‌های زودرس و مشکلات و تبعات ناشی از آن بوده است اما امروزه با روند افزایش سن ازدواج در بسیاری از کشورها موضوع برعکس شده و اکنون بالارفتن بیش از حد سن ازدواج و استمرار سیر صعودی آن موجب نگرانی گردیده و چالشی جدی را فراروی آنها قرار داده است. افزایش سن ازدواج، ظاهراً یک اتفاق مشترک در بسیاری از کشورهای دنیاست. ایران یکی از ۲۰ کشور دنیاست که سن ازدواج جوانانش بالا رفته است.

در رتبه‌بندی‌ها ایران در جایگاه یازدهم سن ازدواج پرجمعیت‌ترین کشورهای دنیا با میانگین حدود ۲/۲۵ سال قرار می‌گیرد. به گفته مدیر کل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور هر سال آمار ازدواج کاهش و میانگین سن ازدواج افزایش می‌یابد. به عنوان مثال میانگین سن ازدواج آقایان در سال ۹۳، ۱/۲۷ سال بوده که در سال ۹۴ به ۵/۲۸ سال رسیده است. و برای خانمها در سال ۹۳، ۵/۲۳سال بوده که در سال ۹۴ به ۸/۲۳ رسیده است.

واقعیت قابل اعتنای دیگر این است که در سال ۹۴،حدود ۶/۱۱ درصد ازدواج پسران در سنین بالای ۳۵ سال و ۹/۱۵ درصد ازدواج دختران در سنین بالای ۳۰ سال صورت گرفته است. در سال ۹۵ روند کاهش ازدواجها ادامه یافته و نسبت به سال قبل از آن حدود ۳ درصد و نسبت به سال ۸۹ حدود ۸ درصد تقلیل پیدا کرده و این در حالی است که تعداد جوانان در سن ازدواج روندی افزایش داشته و در سال ۹۵ به حدود ۵/۱۱ میلیون نفر رسیده است که سن حدود ده درصد آنان از حد متعارف ازدواج گذشته است.

 

در رابطه با علل و عوامل بالارفتن سن ازدواج بدون شک باید توجه داشت که پدیده‌های اجتماعی از پیچیدگی برخوردار بوده و در هر مقطعی از زمان مجموعه‌ای از علل و شرایط و عوامل باعث بروز و ظهور یک پدیده و سپس استمرار و افزایش آن می‌شوند.

 

بنابراین بر اساس شواهد موجود و برخی بررسی‌ها و مطالعات صورت گرفته می‌توان ازپاره‌ای علل و عوامل نام برد. مسائل اقتصادی، بیکاری جوانان تحصیل‌کرده و انتظار قرار گرفتن در شغل مناسب، نبود امنیت شغلی، نبود قوانین مناسب تأمین اجتماعی و کار، گرانی مسکن و اجاره‌بها، کم‌ارزش شدن پول، بی‌ثباتی اقتصادی از جمله این عوامل و دلایل هستند. همچنین می‌توان افزایش آمار طلاق و بیوه‌گی و ترس از آن، توقعات غیرواقع‌بینانه خانواده‌ها، هراس از تشکیل خانواده و قید و بندهای آن، ورود اندیشه‌های جدید به حوزه خانواده، تغییر رویکردهای متعدد و متنوع جوانان از سنت به مدرنیته، احساس شکست در رابطه‌های قبلی و انتقام با ازدواج نکردن، چشم و هم‌چشمی و توجه بیش از اندازه به مادیات، فراهم نبودن شرایط مناسب ازدواج، ادامه تحصیل، برخورداری از بی‌مسئولیتی و بی‌تعهدی در خانه پدری، نیازهای کاذب و توقعات بیش از حد، وابستگی به والدین، ترس بابت از دست‌دادن حریم شخصی و فردیت خود پس از ازدواج، کمرنگ شدن تعهدات و اعتقادات و خودخواهی و خودمداری را از دیگر عوامل مهم و تأثیرگذار در این رابطه دانست. از زاویه‌ای دیگر می‌توان نتیجه گرفت که عوامل افزایش سن ازدواج در سه دسته اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل تقسیم‌بندی و تفکیک هستند. در دسته اقتصادی مواردی همچون مشکل تهیه جهیزیه از طرف خانواده دختر و مشکل تهیه مسکن از طرف خانواده پسر، نداشتن شغل و درآمد ، هزینه‌های بالای مراسم عروسی و تهیه لوازم منزل و امثالهم قابل احصاء هستند. در دسته اجتماعی مواردی مانند افزایش آسیب‌های اجتماعی و کاهش اعتماد جوانان برای ازدواج، تحصیلات دانشگاهی افراد، متوزان نبودن جمعیت پسران و دختران آماده ازدواج ، مهاجرت پسران روستایی و به هم خوردن توازن دختر و پسر در روستاها، قابل ذکر هستند و در دسته فرهنگی میتوان از عواملی همچون منسوخ شدن و از بین رفتن ارزش‌های معنوی، آرمان‌گرا بودن جوانان و تأثیر پذیری از شبکه‌های اجتماعی مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای نام برد.

 

نکته بسیار حائز اهمیت دیگر این است که آیا باید پدیده بالارفتن سن ازدواج را مثبت ارزیابی نماییم و نتایج مثبتی برایش متصور باشیم که مثلاً می‌تواند موجب پیوندی آگاهانه‌تر و مسئولیت‌پذیرانه‌تر گردد و باعث جلوگیری از بروز مشکلات زیادی از جمله تفاهم نداشتن بین زن و شوهر شود و یا در جوامع با رشد جمعیت شدید، میزان موالید را کاهش دهد و … و یا اینکه تبعات پرشمار منفی آن را مد نظر قرار دهیم. بدون شک بسیاری از پدیده‌های اجتماعی افزون بر کارکردهای مثبت، از کارکردهای منفی نیز برخوردار هستند. ازدواج در سن بالا نیز از این دست پدیده‌هاست که افزون بر بوجود آوردن شکافی عمیق از لحاظ درک و تفاهم بین پدر و مادر و فرزندان برای خودِ پدر و مادر نیز عواقبی ناخوشایند به همراه دارد .یکی از آسیب‌های افزایش سن ازدواج، بالارفتن خطر بارداری برای زنان است که می تواند سلامت مادر و جنین را به خطر اندازد.

 

این مساله با تغییرهایی در زندگی روانی مادر همراه است. چون زن در دوره‌ی سنی ۳۰ تا ۴۰سال نیاز به آن دارد که از لحاظ شغلی، مالی و زندگی شخصی به ثبات رسیده باشد؛ بنابراین بچه دارشدن در این شرایط شاید با بی‌حوصلگی، انرژی ناکافی و دیگر عواقب بارداری در سن بالا همراه شود. یکی دیگر از آسیب‌های احتمالی افزایش سن ازدواج و متعاقب آن افزایش سن بچه‌دار‌شدن، فاصله‌ی سنی زیاد بین پدر و مادر و فرزندان و متعاقب آن فاصله‌ی فکری و عاطفی و فرهنگی میان آنهاست. ازدواج به موقع، باعث ایجاد اعتماد و حمایت و امنیت روانی در فرد می‌شود و نیازهای عاطفی و فطری انسان را برآورده می‌کند. دست یافتن به امنیت روانی نیز منجر به شکل‌گیری شخصیت فردی و اجتماعی و همچنین افزایش مهارت‌ها و انگیزه‌های تلاش و در نتیجه تولید علم و ثروت می‌شود. اما ازدواج در سنین بالا باعث بروز مشکلات روانی خواهد بود که به اشکال مختلف مثل احساس ناکامی، پرخاشگری، پوچی، بلاتکلیفی، طغیانگری و در مواردی تمایل به خودکشی نمود خواهند داشت. همچنین گرایش به مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی نیز در افراد مجرد بیشتر است. علاوه بر اینها کاهش شدید باروری و فرزندآوری، افزایش روابط نامشروع و همجنس‌گرایی و انحرافات جنسی، متزلزل‌شدن بنیان خانواده و کاهش حس مسئولیت‌پذیری از دیگر آسیب‌ها و پیامدهای بالارفتن سن ازدواج است.

 

اکنون که با توضیحات پیش‌گفته مشخص گردید در جامعه ما بالارفتن سن ازدواج بیشتر پیامدهای منفی و به نوعی آسیب‌های اجتماعی به دنبال داشته است باید برای مهار این پدیده و همچنین تسریع و سهولت فرآیند و روند ازدواج و پیوند میان زوجین با عزمی ملی و فراگیر و جدیت راسخ تمامی دستگاه‌ها و نهادهای ذیربط و به طریق اولی نهاد خانواده، نهایت تلاش خویش را به منظور حصول ازدواج آسان و به موقع به کار گیرند و به دور از احساسات و سطحی‌نگری با نگاه علمی و واقع‌گرایانه تصمیمات کاربردی و راهگشا اتخاذ و اجرایی شود. رفع و کاهش هر یک از تنگناها و مشکلات فراراه جوانان برای ازدواج که در سطور پیشین به آنها اشاره گردید می‌تواند نافع باشد و ایجاد انگیزه‌های جدی و جذاب نیز تأثیرات نسبی خود را خواهد داشت. تجدیدنظر جدی در برخی از آداب و رسوم و الزامات و ساختارهای موجود ازدواج و خانواده نیز نبایستی مورد غفلت قرار گیرد. در انتها ذکر این خاطره را از دوستی که چند سال در کشور فرانسه زندگی کرده بود ضروری میدانم که یادآور میشد که در آنجا اگر دو جوان میخواسته‌اند ازدواج کنند و چندان تمکن مالی نداشته‌اند به سمساری مراجعه و با تهیه لوازم ضروری دست دوم زندگی خود را در مکانی کوچک آغاز و سپس در طی زمان ارتقاء و بهبود می‌دادند. جوانان ما اعم از پسر و دختر نیز امروز باید بجای درگیر نمودن خود در افکار ایده‌آلی و آرمانی و تجملات و تشریفات زائد و غیرضروری و فرار از واقعیت‌ها، به ازدواج آسان و عاشقانه و تشکیل کانون بی‌همتای خانواده بیندیشند.
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش — که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

+

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 5 =