. جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

کد خبر: 35992 تاریخ انتشار : چهارشنبه 7 فروردین 1398 | 04:26 ق.ظ

سبزه واران در خوابی عمیق (سیل شیراز در کمین جیرفت ) / نویسنده : ه. هامون

روزهای گذشته وقوع سیلی سهمگین، شادی بسیاری از مردمی را که سالی بسیار سخت، سالی با تورم بالا و افزایش قیمتی افسارگسیخته و فسادهای نجومی را پشت سر گذاشته و برای لحظه‌ای فراموش کردن مشکلات عدیده ، به دروازه قرآن شیراز پناه آورده بودند، به عزا تبدیل نمود، بقولی نمی‌دانستند اجل آنها را دنبال کرده […]

روزهای گذشته وقوع سیلی سهمگین، شادی بسیاری از مردمی را که سالی بسیار سخت، سالی با تورم بالا و افزایش قیمتی افسارگسیخته و فسادهای نجومی را پشت سر گذاشته و برای لحظه‌ای فراموش کردن مشکلات عدیده ، به دروازه قرآن شیراز پناه آورده بودند، به عزا تبدیل نمود، بقولی نمی‌دانستند اجل آنها را دنبال کرده است، این سفر و تفریح برای بعضی بی بازگشت و برای عده‌ای بیشمار نیز لحظاتی دلهره‌آور و غم انگیز را رقم زد که آثار روحی و روانی آن تا مدتها با آنها دست به گریبان خواهد بود. حادثه‌ای که نباید بر آن اسم قضا و قدر و قسمت نام نهاد، چرا که سوءتدبیر، بی مدیریتی و خودخواهی عده‌ای اندک و قدرت طلب، شادی مردمان بسیاری را تبدیل به غم و نوروزشان را مبدل به عزا نمود.

در اینجا نیز به مانند هر حادثه دیگر به سرعت عکسها و ویدئوهایی غم‌انگیز شبکه‌های اجتماعی را فرا گرفت. در این میان آنچه باعث تعجب همگان گردید و به وضوح تصمیمات غیر کارشناسی و غیر علمی این بشر دو پا را عیان نمود، تصویری بود که دروازه قران را در دو مقطع زمانی نشان می‌داد. این تصویر آه از نهاد هر فردی که کوچکترین اعتقادی به اندیشیدن علمی داشت بلند نمود. همین چند روز پیش بود که شروع به خواندن کتاب وقایع اتفاقیه نمودم کتابی که خاطرات روزانه انگلیسیان ساکن در شیراز را از دوران ناصرالدین شاه تا دوران احمدشاه به مدت حدود نیم قرن در بر می‌گیرد، در جای جای این خاطرات به وقوع بارشهای سیل آسا و سیلهای عظیم در سالهای متعددی اشاره شده، لیکن آنچه در این یادداشتها به دنبال سیل‌های عظیم مشاهده می‌شود تعداد کشته ها و مجروحین است که کمتر از یکی دو نفر می‌باشد. واقعا جواب این تصمیمات غیر علمی را در این هزاره سوم چه کسی باید بدهد. ما کجای دنیا ایستاده‌ایم، دلمان خوش است که از نظر تولیدات علمی رتبه اول خاورمیانه را داریم چند سال پیش نیز در یک فاصله ۲۴ ساعته دو زلزله تقریبا یکسان، یکی در بم و دیگری با ۲ دهم ریشتر بیشتر در کالیفرنیا اتفاق افتاد ولی در اولی نزدیک چهل هزار کشته و در دیگری فقط دو نفر جان باختند.

آتش به دو دست خویش در خرمن خویش  /  من خود زده ام ، چه نالم از دشمن خویش

 

 

قابل ذکر است که مدت بارندگی دیروز شیراز بیشتر از ده دقیقه نبوده وای به آن روزی که بارانهای سیل‌آسای کشورهای جنوب شرقی آسیا را داشته باشیم، واقعا تفاوت کشورهایی مانند ما با کشورهای پیشرفته چه می باشد آنها تمام تلاششان را می‌کنند که به روز باشند و با تغییرات تکنولوژی تغییر کنند. اما ما کاری به حرکت سریع و رو به جلوی دانش و تکنولوژی نداریم، بنابراین با این حساب بسیار بعید است که با افرادی که خود را عقل کل می‌دانند و مدیریت علمی جایی در زندگی آنها ندارد به پیشرفتی برسیم چه زیبا گفته است جان استوارت میل: دولتی که رشد افراد را مانع می شود، خیلی زود پی خواهد برد که هیچ کار بزرگی را نمی‌توان با افراد کوچک انجام داد. آیا زمان آن نرسیده است که در بسیاری از زمینه ها تجدید نظر گردد. ترسم زمانی برسد که خشکسالی را به ریزش رحمت الهی ترجیح دهیم، یادم میاد چندی پیش در مطلبی چاپ شده به سال ۱۳۶۰ مردم جازموریان در جواب خبرنگار، خشکسالی و عدم ریزش باران را به بارندگی ترجیح داده بودند آنها به تجربه آموخته بودند که در سالهایی که بارندگی زیاد می باشد و جازموریان پر از آب می‌گردد بیماری مالاریا بیداد می‌کند و تعدادی زیادی از بچه‌های آنها فوت می‌کنند. در آن زمان مردم این ناحیه ترجیح می‌دادند بجای پزشک با خرافات مالاریا را درمان نمایند، بطوری که حاضر نبودند مسافتی را برای دیدن پزشک طی نمایند، از سوئی با این شرایط کمتر پزشکی به جازموریان می‌رفت و روی هم رفته چیزی به نام دکتر در زندگی این کپرنشینان جایگاهی نداشت. خوشبختانه این سالها با افزایش دانش و آگاهی این مردم، دیگر خبری از مالاریا و بیماریهایی این‌چنینی بخاطر بارندگی فراوان وجود ندارد، لیکن نباید فراموش کنیم تا رسیدن به این مرحله تعداد زیادی از بچه‌ها تلف شدند ،هزینه ای بسیار سنگین که می‌شد از وقوع آن جلوگیری نمود.

 

نمی دانم چرا با وقوع چنین حوادثی برای شهرم خاطرجمع نیستم، شهری که از همان روزهای اول مرکزیت یافت ، به مانند انسانی مریض احوال بزرگ شد و هر سال نسبت به سال پیش بیماری هایش افزایش یافت. با توجه به شرایط منطقه و دست کم گرفتن طغیان رودخانه‌های مثل هلیل ، شور ، ملنتی و سایر رودخانه های فصلی که در جای جای جنوب استان کرمان واقع شده‌اند و اینکه در این سالها به دلایل عدیده‌ای روستاها و شهرهای اطراف این رودخانه گسترش یافته‌اند که فرد را به تعجب وا می دارد.( چند سال پیش از مسئولی راجع به طرح هادی روستایی و اجرای دقیق آن پرسیدم نگاهی عاقل اندر سفیه به اینجانب کرد که خدا روزی ات را جای دیگر بدهد تو هم دلت خوش است و…..)

می‌ترسم از آن روزی که حادثه‌ای مثل واقعه شیراز یا آق قلا برایمان رخ دهد، آن روز بی شک به زمین و زمان فحش می‌دهیم و تقصیر را بر گردن دیگران انداخته و از خود اعلام برائت می‌کنیم.

 

همین دیشب بود که در سایتها و گروهها، عکس فردی را که مسیل و جای عبور رودخانه فصلی کنار دروازه قرآن را تبدیل به پارک و خیابان نموده بود، با لعن و نفرین دست به دست می‌گردید و افراد خواستار مجازات ایشان بودند. باور کنیم که جیرفت زمین به ویژه سبزواران شرایطی بسیار بدتر دارد یادمان باشد که این منطقه حاصل آبرفتهایی می‌باشد که طی سالیان طولانی بخاطر همین سیلها روی هم انبار شده و آن را مستعد کشاورزی نموده است. آنچه که تحقیقات محقّقین دانشگاه کمبریج در نیم قرن پیش نیز آن را تایید کرده است، بر اساس این نوشته ها جریان رودخانه هلیل نهشت‌های نرمی از خود بجا می‌گذارد و مسیر آن هر ساله تغییر می‌کند.متاسفانه در سبزواران تمامی شهرداران و تصمیم گیرندگان و شورای شهری که قریب به اتفاق آنها از همان آغاز بیشتر از آنکه دغدغه خدمت داشته باشد دغدغه قدرت داشته و دارند و تاکید بسیاری بر کمیت بجای کیفیت داشته و دارند . بدون هیچ شک و تردیدی اگر دادگاه صالحه‌ای بود تمام این افراد را بخاطر تغییر غیراصولی و غیر علمی فضای سبز سبزواران به ساخت و ساز و توسعه نامتوازن و غیراصولی این شهر به دادگاه فر می‌خواند ( باشد برای وقتی دگر، اگر …و اگر) هر چند که خوشبختانه با پیشرفت علم و تکنولوژی و قدرت روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات چه بخواهند و چه نخواهند در داگاه تاریخ در قبال آیندگان جوابگو خواهند بود.

 

اگر دقت کنید تمامی این سیلی که باعث این فاجعه در شیراز گردید فقط ناشی از بارش در ده دقیقه می‌باشد. متاسفانه در جنوب استان کرمان به ویژه در سبزواران مسئولین مربوطه با ساختن پلهایی بسیار کوچک و با یکی دو دهنه در قسمتهای مختلف شهر و در مسیر رودخانه شور چنان برای مردم اطمینان حاصل نموده‌اند که جای جای رودخانه شور ساخت و ساز خانه‌ها را مشاهده می‌کنیم. کاش مسئولین عکسهای هوایی این منطقه را در حال حاضر با سالهایی که پل اول هلیل زده شده بود نگاه می کردند. نمی دانم دلیل فروش اراضی در مسیل رودخانه در جای جای حاشیه آن چه بوده است و چه کسانی در این امر دخیل بوده و هستند و آیا در این زمینه تمامی جوانب را در نظر گرفته‌اند. باور کنید بارندگی‌های سیل آسا و به دنبال آن طغیان رودخانه‌های اطراف شهر از جمله شور و هلیل قدمتی طولانی دارد، بی جهت به هلیل دیورود و دیوانه رود نگفته اند، لفظ دیورود کنایه از مهلک و کشنده و از بین برنده و دیوانه رود نیز ناشی از خروش آنی و بی‌خبری می‌باشد که در طی قرون اثرات مخرب خود را بر جای گذاشته است، تجربه همین سالها نیز پیش روی ما می‌باشد و خوشبختانه از خاطره جمعی پاک نشده است. هنوز بیش از دو دهه از سیل خروشان سال ۱۳۷۱هجری شمسی نگذشته است، سیلی که در مدت سه شبانه روز، سدی را پرآب نمود که قرار بود پنج سال پر گردد. اینکه چرا مردم این نواحی طغیان هلیل ، شور و سایر رودخانه ها را جدی نگرفته‌اند به نظر می‌رسد یا برمی‌گردد به حافظه کوتاه‌مدتی که هر ایرانی دارد یا این‌که از گذشته این رودخانه‌ها اطلاع کافی ندارند، مردمانی که با ساختن خانه حتی در نواحی داخل این دو رود خشم طبیعت را دست کم گرفته‌اند.یادمان نرود متاسفانه علاوه بر تمامی موارد بالا در سالهای اخیر به علت تغییرات جوی، امکان وقوع سیل افزایش یافته است.حال این سؤال پیش میاید مسئولین مربوطه و مشاوران آنها با چه توجیهی مجوز ساخت و ساز در پهنه این رود به ویژه رودخانه شور را صادر نموده‌اند. بقول مولوی

عجز نبود از قدر ورگر بود / جاهلی از عاجزی بدتر بود

 

 

اینجا مقصر انسانهایی هستند که بدون عقل جمعی و مشارکت (از تدوین وبرنامه ریزی و طراحی گرفته تا اجرا و ارزشیابی و غیره) با توهم عقل برتری خود تصمیم می‌گیرد و چاپلوسان زیردست با وجود دانستن و تشخیص اشتباه بالادستان، با بهبه و چهچه گفتنهای خود زمینه‌ساز خسارات بیشماری در آینده می شوند بقول فرانکلین این جماعت ایرانی با بالادست های خود، در نهایت خواری و غلام صفتی سخن می‌گویند ، اما با زیردست ها با نخوت و تکبر رفتار می کنند

حقایق را ز چشم دیگران بین / که گر خودبین‌شوی جز خود نبینی

دد و دیوند خودبینان مغرور / همان بهتر که دیو و دد نبینی

 

نوشته سیاحان مختلف نشان می‌دهد، این رودها در گذشته چنان پرآب بوده که گذر از آنها بسیار سخت بوده است، سایکس که در اوایل قرن بیستم، زمانی که دوساری کرسی‌نشین جیرفت بود، تصمیم داشت که از هلیل رود عبور نموده و از راه اسفندقه به کرمان برود، ولی به واسطه سیل زیاد از تصمیم خود منصرف می‌گردد، لذا راه جیرفت راین را انتخاب می‌کند.. سدیدالسلطنه در سال ۱۹۰۵ میلادی به همراه کاروانی از بندرعباس به طرف هرات افغانستان حرکت می‌کرده‌است، کاروانیان در قسمتهای جنوبی رودخانه، نزدیک قلعه‌گنج، بعد از سنگ‌سیاه به لب رودخانه هلیل می‌رسند و مجبور می‌شوند چهار روز اطراق نمایند تا آب رودخانه نقصان نماید.در جای‌جای مسافرت‌نامه عبدالحسین‌میرزا فرمانفرما نیز صحبت از رودخانه هلیل و زیاد بودن آب آن در بیش از یک قرن پیش و طغیان آن می‌باشد که رفتن از این سوی آن به سوی دیگر حتی با وجود آب‌بازها غیرممکن بوده است، در بیژن‌آباد رودبار، میرزا عبدالرحیم‌خان منشی باشی این شاهزاده، قصد عزیمت به کربلای معلّی برای زیارت را داشت که بواسطه شدّت و طغیان آب نتوانسته بود از آب رد شود و روز دیگر، بعد از کاهش آب و به کمک آب‌بازها عبور می‌کند .این رود آن‌چنان درماه رمضان سال ۱۳۰۸ هجری قمری طغیان نمود که محمداسماعیل طهرانی در نامه‌ای به حاج‌امین دارالضرب می‌نویسد…..مکاریها که از بندر آمده‌بودند ، آب رودخانه هلیر طغیان داشته ، مکاریها در چهار منزلی بندر معطل مانده‌بودند….آنطور که ایشان در ادامه توضیح می دهد عرض رودخانه در جاهایی به یک و نیم کیلومتر میرسیده و ایشان نزدیک چهل روز بخاطر طغیان آب در این منطقه معطل میگردد

 

فیروز میرزا صد و چهل سال پیش در سالی مثل امسال ( ایشان در زمان سال تحویل در جیرفت بوده است و چند روز مداوم باران می بارید) در جای جای سفرنامه‌اش از طغیان هلیل در این سال می‌نویسد … به واسطه‌ی طغیان آب ، توپخانه و سرباز را از راه دوساری که روخانه را نمی‌بیند.روانه کرمان نمودم

 

با توجه به بروز این قبیل حوادث غیرمترقبه و تلاش در جهت کاهش خسارات ناشی از آنها و ارائه بهترین تصمیم، این روزها اندک اندک علم آینده نگری جای خود را پیدا می کند. باشد که از این حوادث بیاموزیم و نقاط ضعف را کاهش و نقاط قوت را تقویت کنیم و از طریق تحقیقی جامع و سیستمی راهکارهای کاهش خسارات و اخذ بهترین تصمیمات را بیاموزیم تا از این طریق به کاهش خساران مادی و غیر مادی کمکی گردد شاید مسئولین مربوطه بگویند تحقیق دیگر چه صیغه‌ای است و غیره ، بطور مثال آیا مسئولین این منطقه می‌دانند در صورت وقوع چنین سیلی بهترین و مطمئن ترین مکانها برای راهنمایی مردم جهت اسکان کجا می باشد و در رابطه با مدیریت بحران در ساعات طلایی چه اندیشه‌ای در سر دارند و غیره

 

متاسفانه از سوی دیگر قضیه، این رودی که برایمان تاریخ ساز شده است و رودی که استرابون با استناد به گفته (انسیکراتوس) درباره آن می نویسد: در کارمانیا رودخانه ای جاری است که خرده های زر در آن مشاهده می شود، در این روزها حال و روز خوبی ندارد.این روزها سهم مردم این منطقه بجای زری که استرابون به آن اشاره کرده است مرگی از نوعی دگر است، مرگی که ناشی از انتقال هلیل با زور یا با رانت و بدون دلیل کارشناسی و غیر علمی و غیر اقتصادی می باشد به عبارتی عامیانه آن را می دزدند تا بزودی این جمعیت یک ملیونی را به مانند سیستان وادار به مهاجرت نمایند و این منطقه را به بیابان تبدیل نمایند. عده‌ای نیز که قدرتی دارند بخاطر منافع خویش دم فرو بسته ، بهتر آن است که ما هم بیش از چیزی نگوییم چرا که آنچه به جایی نمی رسد فریاد است.

 

در این زمینه نیز بسیاری از مسئولین جنوب یا عمق فاجعه را نمی دانند یا خود را به خواب زده اند که بسیار بدتر است نمیدونم شاید بسیاری از این افراد فقط تا دو قدم جلو خود را می‌بینند و آن را موضوعی می‌دانند که ربطی به آنها ندارد و برای منافع شخصی آنها ضرری در بر ندارد. نمی‌دونم آیا آنها در بیست سی سال دیگر یک میلیون مردم این منطقه را می‌توانند تصور نمایند که کوچ دسته جمعی می‌کنند .

جان گر به لب ما رسد از غیر ننالیم/….با کس نسگالیم

از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست/….از ماست که بر ماست

 

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 − 4 =