. شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

کد خبر: 38084 تاریخ انتشار : چهارشنبه 12 تیر 1398 | 22:26 ب.ظ

از مالش تا بالش !!!

جناب آقای وزیر بهداشت سلام تشریف فرمایی حضرتعالی را به دیار مردان صبور و زنان زحمت کش جنوب کرمان ارج مینهم ! آقای وزیر آمدنت خوب بود و رفتنت زود !مانند بارقه ای که زود میجهد و دیری نمیپاید ! کاش دیداری هم با مردم این دیار داشتی و لمس میکردی دمای بالای ۵۰ درجه […]

جناب آقای وزیر بهداشت سلام

تشریف فرمایی حضرتعالی را به دیار مردان صبور و زنان زحمت کش جنوب کرمان ارج مینهم ! آقای وزیر آمدنت خوب بود و رفتنت زود !مانند بارقه ای که زود میجهد و دیری نمیپاید ! کاش دیداری هم با مردم این دیار داشتی و لمس میکردی دمای بالای ۵۰ درجه را که روزگارشان را داغ می‌کند داغ ! مانند تنور داغ مادر احمدک قصه من که با پول یارانه کیسه آردی می‌خرد و با هزار دلهره خود را تا کمر در آتش داغ تنور فرو میبرد که مبادا نان در تنور بیوفتد و بچه هایش گرسنه بمانند !! آقای وزیر کاش میدیدم شما را و کمی با هم درد دل میکردیم !نمی دانم ما را چه شده است که وزیری درد مردمم را با مالش تسکین میدهد و وزیری با بالش ؟

آقای وزیر انتقاد تند شما از کارمندی که با دل و جان در دمای کنگ پز بالای پنجاه درجه خدمت می‌کند و جان می‌دهد و شب زنده داری دارد تا بیمارش آرام یابد آنهم در حضور رسانه و چشم مردم دلم را سخت آزرد و من به جای آن کارمند شریف بغض کردم و گریستم !! آری بغض جانکاهی که خواب شبانه را از سرم پراند و برای تنبیه خودم شب سرم را بدون بالش بر زمین گذاشتم و پهلو به پهلو شدم ! آقای وزیر!! آقای وزیر !! درد مردم من درد بی بالشی نیست ! مرد خانواده جنوب که با زحمت فراوان کشت می‌کند و حسرت درو !! چه غم بی بالشی است دل گرسنه و تن خسته و بده کاری فراوان مرد جنوب را بیمار می‌کند و در سر سودای بالشی نیست که نیست !!

آقای وزیر بنده به عنوان همکار شما که با این مردم فقر و تنگدستی و حسرت را چشیده ام و بزرگ شدم میدانم درد مردم این دیار چیست ! کاش میپرسیدید ؟ جناب وزیر عزیز آیا خبرت هست مردم یارانه بگیر ما توان پرداخت هزینه درمان را ندارند ؟ نمیدانم که میدانید یا نه درد مردم جنوب کمبود بعضی از اقلام دارویست قیمت روز افزون بعضی اقلام درمانی ! درد مردم دردیست که در فهم آقازادگان مرفه پایتخت نشین نمیگنجد درد مردم ما درد بی کسی است که ارتزاقش کشاورزی است ولی آب هلیلش را به یغما میبرند و ناله اش را کسی نمیشنود ! درد مردم ما درد کشت امید است و درو حسرت ! آقای وزیر چه خوب بود شما آمده بودید و رودر رو باهم درد دل می کردیم یا به قول ما جنوبی ها گپی می زدیم.آقای وزیر اگر از احوال ما بپرسی حال همه ما خوب است اما تو بشنو و باور نکن. ما مردم جنوب از شما متشکریم که این همه به فکر ما هستید .

آقای وزیردر پایان چند سوال دارم خیلی ممنون می شوم اگر جوابی بدهید که ما را شرمنده کنید.آیا تا به حال بچه شما سرما خورده است؟آیا وقتی بچه های شما مریض می شوند شما پول دارو و دکتر را دارید؟آیا بچه های شما اگر آب از بینی شان بیاید از دستمال استفاده می کنند؟آخه مربی بهداشت بچه های ما می گوید هر موقع آب ریزش بینی دارید از دستمال کاغذی استفاده کنیداما آقا اجازه!ما پول خرید دستمال هم نداریم .آقای وزیر !آیا تا به حال شلک و سمسیل خورده اید؟  اگرم خورده اید قطعا بچه های شما از این خوردنی محروم بوده اند و مزه آن را نچشیده اند.آقای وزیرنمیدانم چربی خون دارید، یا نه اگر دارید انشالله خوب شوید.ولی پدراحمدک قصه دیار من اصلا چربی خون ندارد می دانید چرا؟ چون ما غذایمان شلک و سمسیل است و اگر بخواهیم ولخرجی کنیم گاهی سیب زمینی آب پز می خوریم که هیچکدامشان روغن ندارند.آقای وزیر نمی دانم سرگرمی بچه های شما چی هست ؟تمام دنیای احمدک من، تمام سرگرمی احمدک من بزغاله ایست لاغر و فقیر، او سرما می خورد احمدک تب می کنداو علف نمی خورد احمدک گرسنه می ماند !اگر بچه های شما به موسیقی گوش می دهند، موسیقی آرام بخش احمدک من صدای بع بع بع بزغاله ای است لاغر و نحیف !اگر روزی بزغاله احمدک بمیرد احمدک خواهد مرد. اگر بزغاله اش نتواند همراه گله به چرا برود احمدک توان آمدن به مدرسه را ندارد آقای وزیر ! آیا تا به حال شده است پسرتان تالاسمی داشته باشد و تو جهت تزریق خون پول کرایه هم نداشته باشی و با هزار دلهره به همسایه ات بگویی و او هم جواب نه بدهد و در چشمان تو قرمزی غروب را به تماشا بنشیند.آقای وزیر پدر احمدک می گوید حساسیت دارد اما نمی دانم به چه چیز حساسیت دارد ولی این را می دانم وقتی پول ندارد تا کودکش را به دکتر ببرد و او درد می کشد حساسیت پدر احمدک طوری بالا میرود که به قول خودش از چشمانش آب سرازیر می شود.آقای وزیر ! !

آیا مادر بچه های شما مانند مادر احمدک است؟هرگز، هرگز، از خدا می خواهم هیچ مادری مثل مادر احمدک نباشدمادر احمدک ام اس دارد و فلج است ! آرزوی بوسیدن احمدک را دارد .مادر احمدک خوب می شنود.مادر احمدک خوب می بیند.اما مادر احمدک فقط سکوت می کند، سکوت مثل کویر!مادر احمدک مدتهاست تصمیم دارد به پدر احمدک بگوید دوستت دارم اما نمی تواند شاید یادش رفته است شاید خجالت می کشد.مادر احمدک مدتهاست وقتی می بیند همسرش شبها  از درد کمر و زانو تا صبح ناله می کند، سکوت می کند، درد می کشد، گریه نمی کند می خندد ولی خنده هایش با حساسیت پدر احمدک رابطه مستقیم دارد.آیا خنده های مادر بچه های شما هم درد دارد؟آقای وزیردلم برای خود و خانواده ام نمی سوزد دلم برای وطنی میسوزد که فرزندانش گرسنه اند..و دردشان را نه بالش کم می‌کند و نه مالش تسکین می‌دهد دلم برای مادر میهنم می سوزد که سکوت کرده است سکوت و خنده هایش درد دارد. خوب میدانم که خوب میدانید بهداشت روان هم در حیطه کار وزارت شماست آیا پرسیدید آمار خودکشی در این مناطق چه قدر است و دلیل آن چیست ؟ کاش نمیگفتید آبروی مملکت در گرو بالش است ! ای کاش آقای وزیر وقتی شنیدم زود رفتید این سخن زیبای دکتر شفیعی کدکنی را برایتان نوشتم «به کجا چنین شتابان؟»گَوَن از نسیم پرسید«دلِ من گرفته زینجاهوس سفر نداریز غبار این بیابان؟»«همه آرزویم، اماچه کنم که بسته پایم…»«به کجا چنین شتابان؟»«به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم»«سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا راچو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتیبه شکوفه ها به بارانبرسان سلامِ ما را»

یا علی مدد ، دکتر کیوان رستگاری

نظرات بینندگان:

  1. کورش گفت:

    احسنت برراوی زندگی بدون سانسور احمدک . خدایا. احمدکهای کشورم امید وار کرم ولطف توهستند .ومادران احمدکها منتظر رفع مشکلات احمدکهایشان

  2. جنوب دردمند گفت:

    بسیار زیبا درود بر دکتر رستگاری عزیز که درد دل همه ی مردمان جنوب را گفتی ، درود و صد درود ،کاش دیگرانی هم شهامت شما را در بیان واقعیتها داشتند و در عین مسیولیت دم فرو نمی بستند
    کاش اخرتمان را به متاع مقام دنیایی نفروشیم و کاش….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 2 =