فرماندار شاعری که عاشق توسعه جیرفت زمین بود / به قلم امید شریفی


Warning: Use of undefined constant has_post_thumbnail - assumed 'has_post_thumbnail' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home2/konarsan/public_html/wp-content/themes/shoraa/tabnakweb/print.php on line 27

چاپ

به ناخن سنگهای سخت سفتن / به مژگان خاکهای راه رفتن

کنار کوچه و بازار هر شب / گرسنه تا بوقت صبح خفتن

به بی تقصیری اندر صبح تاریک / پیام حکم قتل خود شنفتن

مرا خوشتر بود از یک تملق / به پیش مردمان سفله گفتن

شعر بالا از فردی می باشد که در سالهای اندک سکانداری فرمانداری جیرفت به اندازه یک دهه یا بیشتر برای توسعه این منطقه زحمت کشید. ایشان مصادف با دهه اول پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی برای فرمانداری این کهن سرزمین وسیع جیرفت که آن روزها از رابر تا بشاگرد را در بر می گرفت، انتخاب گردید.

انسانی بزرگوار از کویر که اصلیتش به روستایی به نام بنادک سادات یزد می رسید. ایشان از نوادگان میرزا علی نقی وقت السّاعتی از عالمان و فقهیان نامبردار یزد در عصر قاجار بود که در مدرسۀ شاهزاده محمّدولی میرزا ( مدرسۀ امام خمینی کنونی) جنب چهارسوق یزد تدریس می‌کرد. پدر ایشان سید ابراهیم افصح الملک یزدی متخلص به جلالی بود که در منطقه یزد به زبان آوری و بلاغت مشهور بود و بدین خاطر در سال ۱۳۱۸ هجری قمری به دربار مظفرالدین شاه قاجار راه می یابد. سید علی افصح زاده فرزند بزرگ ایشان می باشد

سید علی زمانی که فرماندار جیرفت می‌شود، این شهر دارای روستاهای متعدد و جمعیت شهری اندکی بوده است و قسمت اعظم سبزواران کنونی را خانه باغ تشکیل می‌داده است و سایر مناطقی مانند سرجاز ، صاحب آباد و غیره که الان محله ای از شهر می باشند روستاهایی با ده پانزده خانوار بیشتر نبودند. ایشان در جهت توسعه این منطقه پای یزدیها را به اینجا باز می کند، یزدی هایی که در کشاورزی منطقه تاثیر گذار بوده و هنوز بعد از گذشت بیش از نیم قرن یاد و خاطره آنها در ذهنها ماندگار است .

ایشان که بانی ساخت مسجد جامع جیرفت نیز بوده است ،در جایی تعریف کرده، زمانی که وارد جیرفت می شود این شهر دارای کمترین امکانات بهداشتی و فاقد پزشک بوده است و او مرحوم دکتر لطفی را شخصا به جیرفت می‌آورد. به خواست و بر اساس گفته‌های ایشان دامادشان حجه الاسلام حاج سید علی محمد وزیری، موسس کتابخانه وزیری یزد، بانی مرمت مسجد جامع کبیر یزد، در جیرفت مسجد و حمام و غسالخانه می سازد. افصح زاده پس از رفتن از جیرفت چندی فرماندار نایین و مدت زمانی نیز شهردار یزد بود. ایشان جدا از سیاست به مانند پدر دستی نیز در سرودن شعر داشت.

نمونه ای از اشعار ایشان چنین می باشد

با کاروان کوی تو ما همسفر شدیم / دور از نظر نرفته که دور از نظر شدیم

با ما تفقدی ننمودند همرهان / آری از این جهت بخدا خونجگر شدیم

این فرد ادیب و سخنور که از دل و جان جهت توسعه جیرفت خدمت نمود سرانجام در دیماه ۱۳۵۳ هجری شمسی پس از ۸۴ سال زندگی به سبب حمله قلبی درگذشت . یادش گرامی باد