. جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

کد خبر: 45729 تاریخ انتشار : سه شنبه 21 اردیبهشت 1400 | 12:13 ب.ظ

والله کشاورز نیاز به حمایت دارد / امین وثوقی

آخرین این درد کجاست ؟نوشته: امین وثوقی روزنامه نگار و مدیر مسئول نشریه شوباد از کجا بگویم ؟ از کجا بنالم ؟ از کدامین درد بنویسم ؟ از کدام مشکل سخن بگویم …؟ از حیراتی مردم در صف مرغ بگویم یا از درد آن پسرک دیالیزی که آه در بساط ندارد .از کدام سرگذشت تلخ […]

آخرین این درد کجاست ؟
نوشته: امین وثوقی روزنامه نگار و مدیر مسئول نشریه شوباد

از کجا بگویم ؟ از کجا بنالم ؟ از کدامین درد بنویسم ؟ از کدام مشکل سخن بگویم …؟ از حیراتی مردم در صف مرغ بگویم یا از درد آن پسرک دیالیزی که آه در بساط ندارد .از کدام سرگذشت تلخ بگویم. ؟ از قصه کدام کشاورز برایتان بگویم ؟

از قصه کشاورزانی برایتان می گویم که با آه و بدبختی پیاز کاشتند ، گوجه کاشتند ولی آخرش پیازها در زمین ماند …گوجه ها در زمین رها شد و نصیب گاو و گوسفند و …. شد .این یک واقعیت تلخ است .کشاورزی نابود شد و .. از کدام دردها بگویم ؟ از کرونا بنالم یا از درد کشاورزی بگویم .این چه صفی شد که هیچ وقت تنظیم نشد .حکایت تنظیم بازار …/ صف مرغ … دردها زیاد شده است. نگارنده دنبال سیاه نمایی نبوده و نیست بلکه درصدد انعکاس واقعیت هاست ؛ شاید تلنگری باشد برای رفع مشکلات مردم. دغدغه سم و‌کود و …. دغدغه فروش محصولات و هزاران دغدغه کشاورز مظلوم که نه کسی جدی گرفت و نه مرهمی شد برای زخم های کهنه کشاورز .قصه دردهای کشاورزان جنوب کرمان یک‌حکایت قدیمی است که سالیان سال ادامه دارد و….داستان پردردی است .وقتی که داشتم این مطلب را می نوشتم اشکم سرازیر شد . هق هق گریه هایم به فلک رسید .بغضم گرفت. و شکست .فقط می توانم بگویم: کشاورز مظلوم تسلیت .در غم شما شریکم .غم آخرتان باشد.
دردها زیاد هستند .کسی طاقت شنیدنش را دارد ؟


باید فکری برای حل این مشکلات انجام داد .
از سفره های خالی بگویم یا از یخچال های خالی…کوچه خالی …خانه خالی ..‌.سفره خالی ..از کجا بگویم؟ دلال ها و….تا کی این داستان دلال بازی در محصولات کشاورزی جنوب کرمان قرار است ادامه داشته باشد .تا کی قرار است این همه کشاورز فقط زیر فشار باشد و کمرش له له شود و کک هیچ مسئولی هم نگزد !
دردها در جنوب کرمان زیاد است .سال هاست قربانی بی تدبیری هایی هستیم که حاصلش عدم برنامه ریزی صحیح در کشاورزی است و همیشه هم یک بهانه وجود دارد : دست دلالان و ….
والله کشاورز نیاز به حمایت دارد .


آفتاب سوزان و من محو صورت سوخته و چروک پیرمردی هستم؛ در حالی که گوجه هایش را به گاوی می دهد آهی می کشد و می گوید : این هم از سرنوشت گوجه …همه محصولاتمان خوراک گاو و گوسفندها شد !
سرنوشت پیاز….گوجه ….چرا متولیان امر برای رفع مشکلات مردم تدبیری نمی اندیشند. نگارنده منکر زحمات مسولین محترم نیست ولی کافی نیست. من هیچ منکر تلاش های ارزشمند و تلاش مضاعف مسولان محترم نیستم ولی می شود با همدلی و اتحاد در جهت رفع آن تلاش کرد و آن را حل کرد .
نگران آینده کشاورزی در جنوب کرمان هستم. تا کی قرار است ما این مشکلات را داشته باشیم .سالیان سال است جلسه های مختلفی در جهت رفع مشکلات کشاورزان برگزار شده است ولی آیا موثر بوده و خروجی های خوبی داشته است ؟


چرا یک کار پژوهشی عمیق در این زمینه انجام نمی شود و نسبت به رفع آن کاری نمی شود .برای یک بار هم شده خودمان را جای کشاورز بگذاریم .بخدا خیلی دردناک است .این یک‌واقعیت تلخ است .من کشاورزی را دیدم که کل طلاها و همه حاصل دسترنج خودش را گذاشت و کود و سم خرید…آخرش بخاطر افت قیمت محصولش همه دارایی اش به باد رفت و همه چیز را از دست داد .به بانک بدهکار شد.


خیلی در این زمینه ضرر کرد و حتی مشکل قلبی پیدا کرد و بستری شد .یک روز کرایه حمل محصولات بالاست .هر روز این مشکلات بخاطر عدم برنامه ریزی و آموزش صحیح و اصولی به کشاورز وجود دارد .چرا مشکل کشاورزی در جنوب کرمان برای همیشه حل نمی شود ؟ مشکل کجاست ؟ آخر این درد کجاست؟
من نمی توانم دردهای مردم را ننویسم .شوباد صدای مردم است.

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × یک =