. سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

کد خبر: 47578 تاریخ انتشار : یکشنبه 11 مهر 1400 | 08:07 ق.ظ

جلال پارسا مطلق، مردِ چند وجهی جیرفت!

محمد افشارمنش ✍️ از یاد رفته های جیرفت (۱۵) جلال پارسا مطلق،مردِ چند وجهی جیرفت! در قسمت دوم به اینجا رسیدیم که سه سال از دوران مدیریت جلال آقای پارسا مطلق در دبیرستان امیرکبیر گذشته بود، اعضای انجمن شهر جیرفت پس از بررسی های زیاد به این نتیجه رسیدند که ایشان پتانسیل شهردار شدن را […]

محمد افشارمنش ✍️

از یاد رفته های جیرفت (۱۵)

جلال پارسا مطلق،
مردِ چند وجهی جیرفت!

در قسمت دوم به اینجا رسیدیم که سه سال از دوران مدیریت جلال آقای پارسا مطلق در دبیرستان امیرکبیر گذشته بود، اعضای انجمن شهر جیرفت پس از بررسی های زیاد به این نتیجه رسیدند که ایشان پتانسیل شهردار شدن را دارد، هرچند خود آقای پارسا ماندن در سمت مدیریت دبیرستان امیرکبیر و انجام کار فرهنگی را برشهرداری ترجیح می داد و نیز علی رغم مخالفت خانواده اش با پذیرش این منصب، اما اصرار بسیاری از مردم، روسای ادارات وقت از جمله: شادروانان دکتر فتح ا… لطفی رئیس بهداری، یدا… افسری
رئیس دادگستری و… وی مجاب شد که سمت شهرداری جیرفت را بپذیرید.

و اینک ادامه …

جلال آقای پارسا مطلق با سعی و اصرار افرادی که اسم برده شد و به اتفاق آرای انجمن شهر جیرفت شهردار این شهر شد.
در اولین جلسه ای که در شهرداری و با حضور کلیه کارمندان برای معارفه وی تشکیل شد، مرحوم هوشنگ امیر بهزادی فرماندار وقت جیرفت طی سخنان مبسوطی از سجایا، تحصیلات و توانمندی های پارسا مطلق بسیار گفت و از کارکنان شهرداری خواست برای پیشبرد امور شهر با وی نهایت همکاری را به عمل آورند، ضمنا به طور خصوصی هم به آقای پارسا گفت که آقای استاندار با شهرداری شما مخالف است!
ظاهرا استاندار وقت کرمان به مرحوم اولیا که از بزرگان شهرستان بم و نماینده این شهر بوده قول داده که برادر زن ایشان را به سمت شهردار جیرفت منصوب کند!
آقای پارسا مطلق هم در جواب فرماندار جیرفت می گوید: من علاقه ای به شهرداری ندارم و اگر هم این سمت را پذیرفتم به اصرار دوستان و احترام به رای اعضای انجمن شهر جیرفت بوده لذا برگزیده استاندار نیستم!
با ایشان هم کاری ندارم، اگر ایشان با من مخالف است از انجمن شهر بخواهد رای خودشان را از من پس بگیرند.
آقای امیر بهزادی( فرماندار وقت)از جلال آقای پارسا خواهش می کند برای رفع مخالفت استاندار و پیشرفت شهر به کرمان و نزد استاندار برود و با وی صحبت کند! شهردار تازه منصوب شده هم به حرف فرماندار
احترام گذاشته و به کر مان می رود تا بااستاندار صحبت کند،
استاندار آن زمان کرمان هم آقای عامری اهل نائین اصفهان بوده.
آقای پارسا مطلق داستان ملاقات خود با استاندار را این طور نقل می کند:
وقتی به استانداری رفتم و سراغ استاندار را گرفتم، گفتند، ایشان به محل شیر خورشید رفتند و فعلا نیستند، من هم بلافاصله به محل شیر خورشید رفتم و آنجا به آقای استاندار معرفی شدم، در آن جلسه تعدادی از معاونان وی، فرمانداران و مدیر عامل شیر خورشید هم حضور داشتند.
ایشان از من پرسید: شما می خواهید شهردار بشوید؟
گفتم: من نمی خواهم شهردار بشوم، انجمن شهر، مردم جیرفت از من مصرانه می خواهند که شهردار بشوم!
ایشان برای اینکه من را منصرف و وادار به استعفا کند، گفت: حقوق شما در شهرداری بسیار کم می شود!
من گفتم: خیلی برام مهم نیست، ترجیح می دهم حتی با حقوق کمتر هم اگر بتوانم برای شهرم کاری انجام بدهم! البته ایشان درست می گفت! زیرا حقوق من به عنوان مدیر دبیرستان امیرکبیر ماهیانه ۲ هزار و پانصد تومان بود که این رقم در شهرداری به ۷۰۰ تومان تقلیل پیدا می کرد! گرچه گذشتن از حقوق بالاتر کمی سخت بود، ولی من هدفی دیگر را دنبال می کردم و آن هدف خدمت به شهرم و همشهریانم بود، لذا کسری مایحتاج زندگی را از محل فروش بخشی از املاک و زمین های پدری ام در حسن آباد جیرفت که در اختیارم بود جبران می کردم.
باری استاندار وقت که از منصرف کردن شهردار جوان جیرفت مایوس شده بود چاره ای جز موافقت با ایشان ندید و جلال آقا عملا در تاریخ ۲۵ آبان ماه سال ۱۳۴۷ رسما به عنوان دهمین شهردار شهر جیرفت منصوب شد.
آن زمان شهرداری جیرفت در دو اتاق خشت و گلی فرسوده در محلی که امروزه زمین خالی است،( بازارچه سابق دست فروشان) کنار بانک مرکزی کشاورزی در خیابان شهید قرنی یا همان خیابان ژاندارمری مستقر بود.

و باز بشنویم از زبان خود آقای پارسا که چطور کارش را آغاز کرد:
روز اول که به شهرداری رفتم ساختمانی کهنه، نیمه خشت و گلی و پر از گرد و خاک دیدم که در خور شان شهر و شهرداری نبود! ابتدا در جلسه ای با کارکنان شهرداری صحبت های اولیه ام را انجام دادم و جلوی همه دفاتر مالی و اداری را امضا کردم که شماره های جدید از جلوی امضا من به بعد درج شوند، این در حالی بود که تمام بودجه شهرداری حدود سه میلیون تومان بود و نقدینگی هم تقریبا سیصد هزار تومان!
حالا من بودم و این بودجه ی اندک، دنیایی خرابه و نیازهای متعدد شهری به وسعت جیرفت!!!
در شهر نه ماشین زباله کش بود، نه ماشین حمل گوشت، نه کامیون شن کش، نه ماشین حمل متوفیات، نه فضای سبزی! (به جز تعدادی درخت به اصطلاح محلی پده)، نه آسفالت، نه پیاده رو، نه ماشینی که حتی شهردار بخواهد با آن در شهر رفت و آمد کند و امور شهری را رتق و فتق! به طوری که مدت یک سال با ماشین جیپ شخصی خودم کارهای شهرداری را انجام می دادم! شهر برق نداشت، فقط یک موتور کوچک ۵۰ کیلو واتی که آن هم همیشه خراب بود! تازه اگر هم درست بود، شبی دو ساعت برق، قسمتی از شهر را روشن می کرد! لذا روشنی معابر با آویختن چراغ نفتی کوچک صورت می پذیرفت! آب لوله کشی هم در قسمت کوچکی از شهر که در زمان شهرداری مرحوم سید جمال الدین فاطمی صورت گرفته بود در مابقی محلات وجود نداشت!
به هرحال هر جا گشتم جز خرابی نبود!!! (پایان نقل قول)


حالا وقت آن رسیده بود که شهردار جوان و باانگیزه از احتیاجات ضروری شهر سیاهه برداری کرده و آستین همت را بالا بزند.
او در اولین قدم خود ساختمانی دو طبقه مقابل مسجد جامع شهر را از مرحوم حاج محمد شریفی اجاره کرده و شهرداری را به ساختمان جدید که قدری آبرو مندانه بود منتقل کرد، چینش واحدها هم به این صورت که امور اداری مالی در طبقه هم کف و بخش مهندسی، عمرانی و اتاق شهردار هم در طبقه دوم قرار گرفت.
در دومین قدم یک دستگاه کمپرسی داف برای حمل زباله و شن کشی و شن ریزی خیابان ها و کوچه ها خریداری شد و ظرف مدت ۶ ماه اکثر خیابان ها و کوچه ها شن ریزی شدند تا از بلند شدن گردو خاک و گل آلود شدن خیابان ها و کوچه ها در فصل بارندگی به طرز محسوسی کاسته شود که همین جا، جا دارد از جناب آقای اکبر شریف اولین راننده کامیون شهرداری جیرفت که به اتفاق ۶ نفر کارگر، صادقانه و شبانه روز برای شن ریزی خیابان های این شهر زحمات زیادی کشیدند یادی بکنیم و برای آقای شریف و کار گرانی که در قید حیاتند، آرزوی سلامتی و برای درگذشتگان طلب مغفرت نماییم .


بعد از شن ریزی نوبت به آسفالت رسید که این مهم هم در دستور کار قرار گرفت.
شاید این سوال در اذهان متبادر شود که چطور با بودجه ۳ میلیون تومانی این همه کار صورت می پذیرفت ؟!
و هزینه های این خدمات از چه راهی تامین می شد؟
باید اشاره کنم جناب پارسا مطلق با استفاده از شَم معلمی و روابط عمومی قوی که داشت ضمن برقراری ارتباط و تعامل نزدیک با استاندارهای وقت، حتی وزیر کشور از ظرفیت آنها برای جذب اعتبار استفاده می کرد، گزارشات ارسالی بازرسان محسوس و غیر محسوس هم به مرکز، حاکی از هزینه کرد بودجه ها در محل های مناسب و صحیح اعتماد مقامات بالادستی را نیز جلب کرده بود ، این بود که در کمک و مساعدت خود دریغ نمی ورزیدند.
خلاصه اینکه در مدت ۸ سال یا دقیق تر بگویم ۷ سال و ۱۱ ماه و ۱۵ روز شهرداری جناب پارسا بسیاری از خیابان ها و کوچه های اصلی شهر آسفالت شدند.
اکثر خیابان های شهر به جز دو خیابان که آنها هم چند متری شان درختکاری شده بود فاقد درخت و فضای سبز بودند که با نقشه کشی و راهنمایی های مرحوم قاسم نصری غرس انواع نهال متناسب با آب و هوای جیرفت توسط آقای محمدعظیمی به اتفاق ۶ نفر کارگر روز مزداز شمال شهرشروع شد، این نهال ها شامل: اوکالیپتوس، کِرت( که گل های زرد و زیبایی داشتتد)، کُنار ( سدر) و مهمتر از همه نهال نارنج که هنوز هم آثاری از آن درختان در خیابان ها و میادین شهر موجود است.
لازم به ذکر است تمام این نهال ها از باغ جنگل که در محل اداره کل منابع طبیعی و آبخیز داری جنوب استان کرمان فعلی (چهارراه اداره برق قدیم) به طور مجانی تهیه می شد. آبیاری آنها هم علاوه بر جوب بزرگ شهر که از آب رودخانه هلیل تغذیه می شد از چهار چاه عمیق و موتورهای آب شهرداری تامین می شد که این چاه ها و موتورهای آب هنوز هم در شهر فعالند.
علاوه بر خیابان ها و میادین شهر، پارک باغ ملی که بنیادش از قبل گذاشته شده بود مجدد بازسازی، جدول بندی و درختکاری شد.
به جرات می توان گفت بنیان بسیاری از خیابان ها و میادین قدیمی شهر در دوره ۸ ساله شهرداری جناب پارسا مطلق گذاشته شد، ایجاد پارک ولیعصر( شاهنشاهی) در مقطعی ( ولیعهد) نام داشت در زمان خود بزرگترین پارک استان کرمان از نظر وسعت بود که در آن استخر شنا، زمین های ورزشی والیبال، بسکتبال، تنیس، کافه فروش مواد غذایی احداث شد! ( داستان احداث این پارک را در آینده خواهم نوشت و روزگار بدی که امروز بر آن حاکم است)
از دیگر خدمات به یادگار مانده دوران ۸ ساله شهرداری پارسا مطلق می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- احداث پل اول هلیل
۲- احداث پل اول ملنتی
۳- احداث ساختمان قدیم شهرداری
۴- ایجاد گورستان
۵- ایجاد کشتارگاه
۶- ایجاد خانه شهر ( ساختمان شورای شهر)
۷- ایجاد پل سرجاز
۸- کنار بندی رودخانه های هلیل و ملنتی
۹- ایجاد منبع سیمانی رهجرد
۱۰- ایجادبنای اولیه بلوار بزرگ ورودی شهر ) از سیلو تا پل ملنتی)
۱۱- برق رسانی
۱۲-لوله گذاری آب آشامیدنی
۱۳- حفر چاه
۱۴- آسفالت اولیه خیابان ها و کوچه های شهر

و…

*داستان برق و لوله کشی آب آشامیدنی جیرفت خود حدیثی است مفصل که در آینده و به شرط حیات در دو بخش مجزا به آنها خواهم پرداخت.

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست + 4 =