. پنج شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳

کد خبر: 14916 تاریخ انتشار : جمعه 5 شهریور 1395 | 17:05 ب.ظ

هلیل رود در جنوب کرمان, قربانی تصمیم های نادرست و بلایای طبیعی

به گزارش سایت کنارصندل, خدامراد میرآبادی؛ مدرس دانشگاههای جنوب کرمان نوشت: مورخان بزرگی چون ” استرابون و هرودوت” جنوب کرمان را ایالتی سر سبز، پر طراوت و وسیع معرفی می کنند که عامل تنوع زندگی گیاهی و جانوری آن رود همیشه خروشان هلیل بوده است! آنها معتقدند؛ به واسطه ی فراوانی نعمت ناشی از کشت […]

به گزارش سایت کنارصندل, خدامراد میرآبادی؛ مدرس دانشگاههای جنوب کرمان نوشت:
مورخان بزرگی چون ” استرابون و هرودوت” جنوب کرمان را ایالتی سر سبز، پر طراوت و وسیع معرفی می کنند که عامل تنوع زندگی گیاهی و جانوری آن رود همیشه خروشان هلیل بوده است!

آنها معتقدند؛ به واسطه ی فراوانی نعمت ناشی از کشت انواع درختان انگور، خرما، انجیر، مرکبات و محصولاتی نظیر گندم، جو، کنجد، حنا، ذرت، لوبیا، سیب زمینی، پیاز، وسمه این ناحیه همواره مورد توجه سلاطین، گردشگران و مورخان بوده است.به طوری که در مورد جنوب کرمان نوشته اند؛ [ این ناحیه] قلمرو وسیعی است از دارزین تا جاز که اراضی آن بسیار حاصلخیز است و غایت شهرت را داراست.
زیرا نه تنها هر گونه محصولی در این سرزمین بدست می آید، بلکه همه نوع درختی به جز زیتون با منتهای عظمت جثه در نقاط مختلف آن دیده می شود و در بیشتر جاهای آن ایالت درختان مانند جنگلهای بزرگ تا چندین فرسخ زمین را سایه انداخته اند. و در جای دیگر از قول ” اسیتکراتوس” یاد آور می شوند که در جنوب کرمان رودخانه ی دایمی بزرگی با جهت شمالی _ جنوبی جریان دارد که آب عظیمی را داراست که در سواحل آن خرده های زر، مس و نقره به وفور یافت می شود. چمنزارهای وسیع آن قوت استر لشکریان را حتی تا سالها تأمین می کند. اما با این وجود، اسب در این ناحیه کمیاب است و بیشتر ساکنان از الاغهایی شبیه گور خر در جنگها استفاده می کنند و علت آن، اینکه در چمن زارهای وسیع خصوصا در فصل بهار گور خرهای وحشی برای چریدن در میان گله های الاغ می آیند و با آنها می آمیزند که ماحصل آن الاغهایی شبیه گور خر است که مانند قاطر بسیار چابک، زرنگ و بار بر است.در این ناحیه ی وسیع حیوانات موذی از قبیل گرگ، کفتار،پلنگ، یوز، خرس تا روباه،شغال،خرگوش،تیهو،قمری،گنجشک،بلبل،هدهد به وفور یافت می شود.

سطور فوق بخشی از توصیفات مورخان نامی در مورد جنوب کرمان است که حالا دیگر به دلیل تصمیمات نادرست و قهر طبیعت نه خبری از طغیان سرکش و مواج هلیل رود است و نه جنگلی از درختان و نیزارها و پونه های وحشی و گله های گور خر و شتر.
دیگر نه خبری از نغمه های قمری است و نه بلبلی بر شاخساری، نه حرکت دسته جمعی مرغان ماهی خوار دیده می شود و نه مرتع و چمنزاری.
آنچه دیده می شود هرم سوزناک آفتاب کویر بر گرده ی تاول زده ی جنوب کرمان است که روزگاری هلیل از آن مینیاتوری از رنگ ها و بوهای پونه های وحشی ساخته بود.

به علت تصمیمات نادرست شریان هلیل که قطع شد گویی حیات هم به یکباره از این ناحیه رخت بر بست. حالا جای آن همه سرسبزی و طراوت را توفانهای شدیدی گرفته است که هیچگونه بادشکنی را در برابر خود نمی بینند.انگار به تلافی روزهایی که هلیل آب را از اارتفاعات شمال به جنوب می رساند حالا این توفانهای در هم کوبنده و طاقت فرسا شن های روان بستر خشکیده ی هلیل را که از تفت آفتاب سرخ شده اند از جنوب به شمال شلیک می کند و می راند که اگر زنده جانی در مسیر وزش آن قرار بگیرد داغی و سوزش گلوله های شن را تا عمق استخوانش حس می کند.
حالا هلیل تسلیم تصمیم های نادرست و بلایای طبیعی شده نه جان دارد و نه امید. چشم های منتظر جاز در حدقه خشکیده و می شود از رنگ و روی زرد و پژمرده و خشکیده اش التماس و تضرع اش را حس کنی که می گوید:
آتش بگیر تا بدانی چه می کشم / احساس سوختن به تماشا نمی شود.

خدامراد میرآبادی / کهنوج؛ ۲۹ مرداد ۹۵

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *