جنوب استان کجای برنامه های توسعه قرار دارد؟!/ به قلم امید شریفی
در این یکی دو روز گذشته دیدن تصاویر و صحنه هایی فراموش نشدنی و ماندگار از ورود سفرا و رایزنان اقتصادی حدود ۲۰ کشور دنیا به سیرجان و شرکت در جشنوارههای پسته و گلیم این شهر و بالطبع اشتغال و کارآفرینی که این صنایع کوچک روستایی بعد از صنایع و معادن که در سالهای قبل از این ایجاد کرده و خواهد کرد، احساس دو گانه ای در من ایجاد نمود، از یک طرف از پیشرفت و توسعه جای جای وطنم خوشحال شدم ، از سوئی دیگر تاسف می خورم که سهم جنوب فقرزده من از برنامه های توسعه چه می باشد.
در همین زمان استاندار محترم از راه اندازی منطقه ویژه اقتصادی در کرمان بعد از بم ، سیرجان و رفسنجان می گوید در حالی که منطقه ویژه اقتصادی جازموریان ( حداقل منطقه ویژه کشاورزی جازموریان ) سالهاست که در اغماء می باشد، براستی چرا در این سالها جنوب استان چنین سرنوشتی دارد.
حقا که این منطقه کهن به دلایل متعددی از جمله سوء گیری در سهم و تخصیص اعتبارات ،روز به روز از اوج به حضیض نزدیک می شود . کجای راه را جنوبی ها اشتباه امده اند . امید است که مسئولین استان به جنوب فقرزده نگاهی دیگر اندازند در این میان در عجبم از هم ولایتی ها ،چرا در زمانی که مناطق اطراف چراغ خاموش و با شتاب به سوی توسعه گام بر می دارند هم ولایتی های دوست داشتنی من خود را سرگرم دعوهاهای چپ و راست ، فلان کاندید و فلان شخص نموده اند و نیرو و توانی که بایستی صرف توسعه و پیشرفت این منطقه کهن باستانی گردد در دعواها و بگو مگوهای بی ثمر هدر می رود که نتیجه ای جز تفرقه ، کینه و عداوت نخواهد داشت.
کاش این دعواها حداقل خط قرمزی به نام منافع منطقه را در خود داشت ، یادم می آید در مصاحبه ای یکی از نمایندگان اصفهان، در جواب سوالی که از ایشان پرسیده شده بود که شما با وجود خط مشی سیاسی مختلف ( دو نفر چپ ، سه نفر راست ) چطور با هم کنار می آیید ، ایشان با زیرکی گفته بود خط قرمز ما منافع اصفهان می باشد که با هم، هم عقیده هستیم و این دعواها و سر کله زدنها بر سر بقیه مسائل می باشد.
لیکن با کمال تاسف باید گفته شود که دعواهای جناحی این منطقه خط قرمزی به نام منافع شهر و دیار ندارد . هنوز یادمان نرفته است که در مجلس ششم پافشاری یکی از کاندیداها به قیمت از دست دادن صندلی نمایندگی جیرفت در مجلس صورت گرفت و در همان دو سال چیزی نمانده بود که سازمان جهاد کشاورزی با این همه پرسنل و امکانات و شناسنامه و تبلیغی که برای جنوب در کشور می باشد، تبدیل به مدیریتی با ده پانزده کارمند گردد حقا که که کسی چنین به کشتن کسی بر نمی خیزد که ما به کشتن هم برخواسته ایم .
نمی دانم تا کی می خواهیم به گذشته افتخار کنیم. قرار نیست گذشته افتخارآمیز را فراموش کنیم، اما بقول پدرانمان بپذیریم، حالا حالاها با این شرایط جذب توریسم و گردشگر ، این داشتم داشتم ها برای مان نان و آب نمی شود.
براستی سهم جنوب استان از توسعه چه می باشد.
جنوب استانی که دارای استعدادهای بالقوه بیشماری می باشد حال چرا این استعدادها که تمام جنبه ها را در بر می گیرد به بالفعل تبدیل نمی شود آزار دهنده هست .
در این زمینه رفتارمان دون کیشوت وار میباشد دون کیشوتی که کاروانسرای مخروبه را قلعه مستحکم، رهگذران بیآزار را مکار و آسیاب های آبی را دیوان افسانهای میپنداشت، آنجا که به مهتر خویش سانکو میگوید، بخت بهتر از آنچه خواست ماست کارها را روبه را میکند آتش به دو دست خویش در خرمن خویش / من خود زده ام چه نالم از دشمن خویش
نویسنده این سطور منکر توسعه و پیشرفت در جنوب استان نمی باشد، اما سرعت توسعه نیز مهم می باشد . در نظر بگیریم که چند نفر قصد سفر به کرمان را داریم، مقصد همه رو به جلو می باشد یکی با پای پیاده، دیگری با دوچرخه و یکی دیگر با ماشین . یکی در دو ساعت به کرمان می رسد یکی در ده روز .. نمی دانم چرا جنوب استان کرمان سرعتش در روند توسعه اندک می باشد براستی چه عواملی در این قضیه دخیل هستند بدون شک مردم ، مسئولین ، سیاستهای حاکم بر کشور و …در این امر دخیل هستند . اما آنچه شخص را داغون می کند که فکر کنیم بهترین هستیم و با سرعتی زیاد در حال پیشرفتیم .
ناصرالدین شاه قاجار هم زمانی که اروپا اسب تراوا را چهار نعل به سوی توسعه می تاخت در توهم خویش بالاترین سرعت پیشرفت را داشت و مطبوعات و اطرافیان هم با تایید های مکرر حتی نمی گذاشتند ، اندک شکی هم در ایشان پدیدار گردد به امید آن روز که با تدابیر مردم ، مسئولین و سازمانهای غیردولتی مردم نهاد ( که ضعف آنها به راستی احساس می گردد) در جهت توسعه و پیشرفت این هند کوچک و چهار فصل ایران گام برداریم کردار بیار و گرد گفتار نگرد / چون کرده شود کار بگوید که چه کردلازمه این کار دست به دست هم دادن و پرهیز از دعواهای جناحی و کمک به نمایندگان و افراد مسئول حتی اگر هم فکر و هم جناح ما نمی باشد است باور کنید برای مردم و به ویژه مسئولین این منطقه مایه شرمساری می باشد که قسمتی از سرزمین را برخلاف نظر مردم آن منطقه ضمیمه شهرستانی دیگر کنند و صدایی از کسی درنیاد .
حال اگر مردم آن منطقه موافق این جدایی بودند دردی روی دل آدم نبود، لیکن نگارنده این سطور دو سال پشت سر هم از هنزاء و سایر روستاهای آن از جمله باغو که دیدن نمود و با مردم ساکن در این روستاها صحبت کرد صد درصد ، باور کنید نه هذیان هست نه توهم ، صد درصد خود را جیرفتی می دانستند و برایشان سخت بود قسمتی از شهری دیگر باشند . نگارنده این سطور با رفتارها و حرکات غیرمدنی که در کازرون و جاهای دیگر اتفاق افتاد موافق نبوده و نخواهد بود لیکن در عجبم از مسئولین و نماینده وقت آن زمان که حتی کوچکترین اظهار نظری ننمودند . بدون تردید اگر آن جا اعتراضی مدنی صورت می گرفت الان درگیر آب هلیل که از جمله عجیب ترین و غیر اقتصادی ترین و بی منطق ترین پروژه های انتقال آب است ، نبودیم .
بیچاره هفت گنج با مدیران ضعیف
از ماست که برماست
از ماست که برماست
باسلام :به خاطرطمع یه عده ی معدودی جنوب کرمان مظلوم واقع شده است .جواب این همه بی عدالتی را چگونه خواهندداد؟ ماجز خداوندمتعال وامام زمان کسی نداریم که به فریاد مظلومیتمان برسند.بترسید از آه وناله مظلوم.
هیچ کجای برنامه های توسعه
شک نکنید
ما از شما چه می کشیم
تشکر