خانه، پناهگاه یا قتلگاه؟ / محیا احمدی
در پی افزایش خشونت و قتلهای خانگی
در روزهای اخیر اخبار تکاندهندهی قتلهای اصطلاحا ناموسی افکار عمومی جامعه ایران را بهشدت متأثر نموده است، همهی ما میدانیم که اتفاقاتی از این دست تازگی ندارد و اگر در بر همین پاشنه بچرخد تمامی هم نخواهد داشت، قتل رومینا، ریحانه و فاطمه دوباره تلنگری به جامعه ایران زد که قرنهاست علاوه بر کوچه و خیابان، خانه نیز یکی از ناامنترین مکانها برای بسیاری از زنان و دختران میباشد.
مراجعات متعدد زنان و دختران به دادسرا و اورژانس اجتماعی حاکی از آن است که بسیاری از زنان و دختران در معرض آزار و اذیت قرار دارند، البته بایستی این نکته را به یاد داشت که این مراجعات اغلب توسط افرادی صورت گرفته که در شرایط بحرانی قرار داشتهاند و تا حدی هم جسارت و توان ابراز آن را نیز دارا بودهاند، اما بسیاری از جنایات علیه زنان و دختران به دلایلی مسکوت مانده و میماند.
بنا به گزارشات غیررسمی، روزانه یک قتل خانگی در ایران اتفاق میافتد. قتلهای خانگی درحالی ۳۰ درصد کل قتلها را به خود اختصاص دادهاند که در بیش از ۹۰ درصد این جنایتها از چاقو به عنوان آلت قتل استفاده شده است.
البته وقتی در ایران «صحبت از خشونت علیه زنان میشود معمولا بحث خشونت فیزیکی تداعی میشود در حالی که خشونت علیه زنان میتواند به شیوههای مختلفی صورت گیرد؛ از خشونت زبانی تا خشونت روانی، مالی و…، در واقع خشونت فیزیکی فقط یکی از انواع خشونت علیه زنان است» خشونت علیه زنان علاوه بر آزار جنسی یا خشونت فیزیکی، ناشی از نگاه مردسالارانه و پدرسالارانهای است که از درون خانه تا محل کار و فضاهای اجتماعی را شامل میشود.
نگاهی که برای زن «اعتبار کافی در سازمانها و نهادهای کاری» قائل نیست و محدودیتهای گوناگونی در برابر زنان قرار میدهد، از انتخاب شغل و انجام وظایف شغلی گرفته تا آنچه به عنوان همسر و مادر در خانواده از او انتظار میرود. باری این آمار و اخبار تکاندهنده از چند جهت قابلیت بررسی دارند، بسیاری از تحلیلگران عامل قتل این دختران را عصبانیت و خشم آنی میدانند، اما علت بسیار پیچیدهتر از یک خشم کوتاه مدت است، در واقع نبود قوانین بازدارنده خشونت علیه زنان، نبود آموزش فرزند پروری و کترل خشم توسط نظام آموزشی و رسانهها، عدم حمایت نهادهای اجتماعی از بانوان و دختران آسیب دیده، اختلالهای روانی و آستانه پایین تحمل ناشی از مشکلات بیشمار اقتصادی و …، فرهنگ مداخله و قضاوتهای نا به جای اطرافیان، برخورد سهلانگارانه مجامع قضایی و انتظامی با خشونتهای خانگی و عدم آموزش مهارتهای زندگی و مدیریت روابط عاطفی به کودکان و نوجوانان در مدارس، خوانش و تفسیر اشتباه از احکام الهی، همه و همهی آنچه ذکر شد قبل از داس و تبر، آلات قتالهی زنان و دختران بیگناه این مرز و بوم است، مگر نه اینکه اگر هر پدر یا همسری به این امر واقف باشد که در صورت خشونت علیه همسر و دختر خود با برخورد قاطع قانون مواجه میشود، قطعا تعداد کمتری از زنان مورد آسیب قرار میگرفت.
با نگاهی موشکافانه میتوان دریافت دلبستگی یک دختر نوجوان به مردی ۱۵ سال بزرگتر از خودش با احتمالی زیاد ریشه در کمبود محبت از جانب والد مذکر دارد و قطعا در این نوع رابطه مقتول به دنبال جلب محبتی پدرانه بوده است، در نتیجه اگر پدر رومینا با آگاهی، علم و آموزش با نیازهای دخترش مواجه شده بود، اگر توصیهها و زخمزبانهای اطرافیان از احساسات یک نوجوان بیتجربه و درگیر هیجانات دوران بلوغ یک فاجعه در ذهن پدر ایجاد نکرده بود، امروز لذت زندگی با خانواده و فرزندانی شاد برای پدر رومینا جای خود را به پشیمانی فرزندکشی نمیداد،
اما اگر رومینای معصوم در مدرسه به جای حجم زیاد دروس حفظی با مهارتهای زندگی و آموزش صحیح مقابله با چالشهای دوران بلوغ آشنایی پیدا کرده بود، اگر مقام انتظامی قبل ارجاع رومینا به منزل پدری با چند جلسه مشاوره عواطف منفی و تصوارت اشتباه خانواده و نوجوان را تلطیف مینمود و در جهت بهبود روابط آنها اقدامی صورت میگرفت، خون کودکی بیگناه ریخته نمیشد و اما اگر با اقدامی عاجل مجازاتی عبرتآموز برای پدر رومینا در نظر گرفته میشد همسر و پدر فاطمه و ریحانه شاید با احتیاط بیشتری برای اقدام به قتل قدم برمیداشتند.
در پایان اگر آموزه های قران مجید آنجا که میفرماید: اگر شما مؤمنین از خطا و دشمنی زنان و فرزندانتان چشم پوشی کنید خدای تعالی با شما به مغفرت و رحمت معامله میکند.
و سیره انسانی پیامبر صلح و رحمت (ص) که میفرمود: بهترین فرزندان شما دختران هستند و دختران فرزندان خوب و نیکویی هستند؛ زیرا آنها مایه خوشی و انس هستند و از شما پرستاری میکنند، سرلوحه و سرمشق زندگی قرارمیگرفت، در پیشگاه عدل الهی پاسخگوی این سوال نبودید بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ
شماره ۸۳ نشریه روشنفکری