بررسی موشکافانه معضلات شیوههای آموزش در دوران کرونا/ محیا احمدی کارشناس ارشد روانشناسی
بازی باخت باخت
شیوع پاندمی کرونا در سراسر جهان و مصائب ناشی از آن در حال حاضر تنها یک پدیده مربوط به علم پزشکی و بهداشت نمیباشد، بلکه این ویروس به یک چالش اقتصادی و اجتماعی نیز بدل شده است. اما با توجه به فرارسیدن سال تحصیلی در بسیاری نقاط دنیا یک جنبه مهم دیگر از عوارض این ویروس خانمانبرانداز برای جوامع موجب دغدغه و نگرانی شده است.
چالش آموزش و کرونا آنقدر پیچیده و تعارضآفرین است که تمامی افراد درگیر با این مسئله اعم از متخصصان، مسئولین، والدین، معلمان و … را برای اخذ یک تصمیم قاطع مستأصل نموده است.
یکی از غالبترین ایدههای مطرح شده برای نظام آموزش تدریس به صورت آنلاین میباشد که الحق این شیوه تدریس برای دانشگاه و دوره های تکمیلی بسیار مفید و مؤثر بوده اما با توجه به این که یکی از اساسیترین فلسفههای مدرسه تعامل و ارتباط مؤثر بین معلم و دانش آموز و دانشآموزان با یکدیگر میباشد و همچنین در پایههای پایینتر دستورزی، مشاهده و هدایت آموزگار از نزدیک از ارکان اساسی تدریس میباشد و از طرفی نگه داشتن کودکان به مدت ۵ ساعت یا بیشتر در کنار موبایل و رایانه و نیز درگیر کردن والدین، خصوصا والدین شاغل و عدم آمادگی بسیاری از معلمان پیشکسوت یا حتی جوان در استفاده از تکنولوژی و تولید محتوا در نتیجه این طرح محکوم به شکست است.
ایده دیگر لغو کامل سال تحصیلی که این نظر خود مشکلات اساسی را در پی دارد، چرا که با توجه به ماهیت غیر قابل پیشبینی بودن این ویروس هیچ تضمینی وجود ندارد که کرونا تا سال تحصیلی آینده ریشه کن شده باشد و ممکن است مهر ۱۴۰۰ نیز با این چالش مواجه باشیم، حال با کرونا و دانشآموزانی که یک سال از تحصیل باز ماندهاند و یا کودکانی که تکرار پایه داشته یا خواهند داشت و دچار افزایش سن میشوند و …چه کنیم؟ و اگر کرونا تا ده سال یا بیشتر ادامه پیدا کرد آیا ما میخواهیم نسلی داشته باشیم که یا مطلقا درس نخوانده و یا در یک سیستم نیمبند و ناقص مثل آموزش آنلاین یا زوج و فرد از سر باز شده باشد.
اما طرح های دیگر نظیر حضور زوج و فرد دانش آموزان، حضور کامل همراه با رعایت پروتکل و … که تمامی طرحها همراه با آزمون و خطا، تردید و مخالفت بیشمار همراه بوده و هنوز نتیجه آثار مثبت و فاجعهآمیز آن مشخص نیست، اما غرض از این مقاله بررسی شیوههای اداره مدارس و دانشگاهها که این روزها بسیار شنیدهایم نیست بلکه هدف هشدار به مسئولین و متولیان کشورداری است که راهکاری اساسی با کمترین هزینه انسانی و اقتصادی برای تحصیل فرزندان ایران را برگزینند.
زیرا مشاهده کردیم که چالش مواد ضدعفونی کننده و ماسک با راهاندازی چند خط تولید و صرف هزینهای اندک به سرعت حل و فصل شد و همچنین دغدغه بیکاری و مشکلات اقتصادی با انواع و اقسام طرحها و نیز همیاری و همکاری مردم و خیریهها نیز تا حدودی به شرایط ثابت رسید و تأمین تجهیزات پزشکی و داروهای مورد نیاز با صرف مبالغی پول از طریق واردات در جریان است و هزاران چالشی که یکی پس از دیگری کرونا با خود آورد و توانستیم یا به زر یا به زور آنها را حل نماییم.
اما حال که تنها مسئله لاینحل این روزها که مدتهاست ذهن دولتمردان را به خود مشغول کرده، آموزش و سلامت فرزندان کشور است این پرسش را از تمام کسانی که این سالها در رابطه با زیرساختهای نظام آموزش و پرورش و توانمندسازی معلمان و …اهمال نمودهاند دارم که اگر تمامی این طرحها و ایدهها با شکست مواجه شد میتوانیم در آینده حتی اگر تمام درآمد نفت، معادن و…را هزینه کنیم برای ایران فرزندان نخبه و باکفایت وارد کنیم؟
البته که پاسخ منفی است و با کمال تأسف ما در تمام این سالها به تنها چیزی که فکر نکرده بودیم مهمترین ثروت و دارایی این مرزوبوم یعنی فرزندان ارزشمند ایران زمین است.
منتشر شده در شماره ۸۸ نشریه روشنفکری-هفدهم شهریور ماه ۹۹