بررسی آسیبهای جبرانناپذیر فضای مجازی و راهکارهای مقابله با آن / محیا احمدی
محیا احمدی روانشناس و آسیبشناس نوشت:
گسترش اینترنت و استفاده از فضای مجازی همواره در معرض انتقاد و نفی بسیاری بوده است، اما شیوع پاندمی کرونا و نقش مؤثر و حیاتی رسانههای مجازی لزوم و قدرت این رسانهها را بیش از پیش آشکار نمود.
از مهمترین کاربردهای فضای مجازی میتوان به نقش اطلاعرسانی، تبلیغات، آموزش عمومی و فارغ از محدودیت جغرافیایی به سرگرمی و ارتباطات اجتماعی اشاره نمود، همچنین شکلگیری کسب و کارهای جدید و کمک به اقتصاد خانوادهها از دیگر مزایای این پدیده نوظهور میباشد.
از طرفی این مزایا و جذابیتها منجر به قدرت و محبوبیت بسیار زیاد فضای مجازی شده است، به گونهای که به هیچ وجه نمیتوان آن را حذف یا انکار نمود و از طرف دیگر هم نمیتوان چشم را بر روی آسیبها و استفادههای نادرست از این فضا بست، لذا عقلانی این است که به جای مقاومت و مقابله، این آسیبها را شناسایی و دانش و آگاهی جامعه را در حذف و تعدیل این آسیبها به حداکثر رساند.
در این مطلب به بخشی از این آسیبها پرداخته و آنها را بررسی مینماییم:
دسته اول سایتها و صفحات شرطبندی و قمار میباشند که با ترفندهایی نظیر نمایش زندگی اصطلاحاً لاکچری، استفاده ابزاری و پر رنگ و لعاب از زنان، حاشیهسازی و رفتارهای ساختگی نظیر دعواهای تبانی شده و خودکشی نمایشی، خوردن چیزهای عجیب و غریب، ازدواجهای دروغین و به دام انداختن هنرمندان بیتجربه و سادهلوح علاوه بر این که با وعدههای پوچ جیب بسیاری را خالی میکنند با نمایش نوعی سبک زندگی افسارگسیخته و بیقید و بند توسط افرادی معلومالحال سلامت اخلاق و روان افراد را در معرض خطر قرار داده و موجب بحران هویت در نوجوانان و جوانان خواهند شد.
گروه بعدی تعدادی از بلاگرهایی میباشند که از سر ناآگاهی و یا بیمسئولیتی صفحات و کانالهایی را با نام کودکان خود ایجاد نموده و تمام حریم زندگی کودک را در معرض نمایش قرار داده، محتواهایی نظیر عکسهای لخت، نمایش وضعیتهای خصوصی نظیر توالت یا حمام، آرایش کودکان و عکسهای آتلیهای و ژستهایی که کودکانه نیست و سؤالات و رفتارهای عجیب و غریب که به علت عدم توان تصمیمگیری همگی تجاوز به حریم خصوصی کودک و مصداق عینی کودکآزاری میباشد و زمینه را برای سوءاستفاده انواع بیماران روانی و جنسی (پدوفیلیا) فراهم مینماید و همچنین با توجه به ماندگاری محتواها در فضای اینترنت احتمال این که کودک در آیندهی خود از این تصاویر دچار آسیب و دردسر شود بسیار محتمل است.
دسته سوم افراد فاقد دانش و هنر در زمینهی نمایش و طنز با نام کمدین یا افراد بیعلم تحت عنوان روانشناس یا... همه روزه محتواهایی سخیف و مبتذل، جعلی و فاقد وجاهت علمی و اخلاقی نظیر مطالب روانشناسی زرد، توهین به اقشار و مشاغل کمبرخوردار جامعه و انواع شوخیهای جنسیتی و قومیتی که موجب سطحی شدن دانش و کمرنگ شدن اخلاق و آداب اجتماعی میشود را به خورد مخاطب میدهند.
عدهای دیگر با بازنشر اطلاعات و فیلمهای مربوط به زندگی خصوصی افراد معروف، اشتباهات سهوی معلمان، اساتید و دانشآموزان، یا فیلمبرداری از افراد مسن و کمسواد یا کمتوان ذهنی که همگی منجر به سرخوردگی، کاهش اعتماد به نفس، ناراحتی روحی و افسردگی خود و خانوادههای آنها میشود مرتکب جنایات دیگری میشوند. و در پایان درشرایط تحریم و تورم، نمایش زندگی پر زرق و برق، مراسمات گوناگون و همچنین انفجار تبلیغات کالاها و خدمات غیرضروری که ناکامی، خشم و فرهنگ مصرفگرایی را در پی خواهد داشت، تخریب چهرههای سیاسی و مدیران با انتشار مطالب نادرست، باجخواهی عدهای شبه خبرنگار و دهها مورد مشابه معضلاتی هستند که در صورت عدم مداخلهی صحیح منجر به مشکلات بیشماری در جامعه خواهند شد.
باری سؤال اینجاست که چگونه میتوان به مقابله با این صدمات و تهاجمات فرهنگی برخاست؟ بدون شک راهکار واقعی فیلترینگ و حذف رسانه از زندگی مردم نیست، چرا که این روشها به علت گسترش فیلترشکنها و نارضایتی کاربران نتایج ناگوارتری در پی خواهد داشت، بلکه باید در کنار برخورد حقوقی و مداخله روانشناختی در مواجهه با مجرمین و بیماران مجازی قبل از هر چیزی با افزایش سواد عمومی و رسانهای جامعه توسط نهادهای فرهنگی و افراد متخصص و دغدغهمند سلیقه مخاطب را برای دنبال نمودن محتوا ارتقا داد.
بیشک مادری که از راهنمایی یک روانشناس کاربلد برخوردار است در تربیت فرزند خود دنبالهرو اینفلوئنسرهای فاقد تخصص نخواهد بود یا خانوادهی کودکی که از کودکی با داستانهای کلیله و دمنه، شاهنامه و یا ژول ورن رشد یافته و همچنین گوشش با موسیقی فاخر آشنایی دارد نگرانی در رابطه با انتشار تولیدات ساسی مانکن و… نخواهند داشت چرا که این سبک و سیاق اساساً جاذبهای برای کودک آنها نخواهد داشت.
