بررسی دلایل افزایش مراجعه مردم به رمالان و گرایش به روانشناسی زرد؛ / خرافات، نتیجه استیصال و فقر
محیا احمدی
روانشناس و مدرس دانشگاه:
خرافات به معنای اعتقادات بیاساس که با عقل، منطق و واقعیت سازگاری نداشته، قدمتی به درازای تاریخ نوع بشر دارد و تنها مختص فرهنگ و جامعهای خاص نیست، بلکه تمام جوامع و فرهنگها، به تناسب رواج دانش و مذهب، به خرافات گرایش داشتهاند.
اما گرایش به خرافات در انسان نسل جدید، به شکل نوظهوری پدیدار گردیده و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است؛ در واقع در جامعهی امروز ایران، افرادی از سر استیصال، جهل، کنجکاوی و یا عدم امنیت روانی به این باورهای غیرمنطقی تمسک جسته و مُصرانه به آنها پایبند هستند.
از جمله مصادیق گرایش به خرافات میتوان به رواج گسترده انواع: طالعبینی، کفبینی، فال قهوه، مراجعه به رمالها و دعانویسان و از طرفی گرایش به سمت روانشناسی زرد و بعضاً طب سنتی یا انرژی درمانی و… اشاره کرد.
شغل فالگیری انواع و اقسامی دارد که عبارتند از: فال قهوه، شمع، چای، ورق، کفبینی، تاس، نخود، آینه و…، همچنین رمالها و افرادی که ادعای سحر و جادو داشته، هر یک بازار، شگرد و رونق خاص خود را دارند. اما آنچه جای نگرانی دارد این است که روز به روز بر تعداد مشتریان این افراد افزوده میشود و متأسفانه تنها افراد سادهلوح و بیسواد مشتری آنها نبوده، بلکه انسان تحصیلکرده و امروزی عصر ارتباطات نیز، چاره مشکلات زندگی خود را در رمل و جادو، جستوجو میکند.
از سویی دیگر، آسیبی که در عصر حاضر گریبانگیر جامعه گردیده است گرایش بیحد و مرز جامعه به شبهعلم و باور مدعیان دروغین این به اصطلاح شبهعلوم است؛ مسائلی همچون روانشناسی زرد با کلیدواژههایی همچون قانون جذب، کارما، چاکراه، انرژی مثبت، کائنات و… که به جای تمرکز بر روی مسئله، به دنبال مسکنهای انگیزشی بوده و القاکننده تنبلی و خوشباوری در انسانها میباشند. روی دیگر سکه شبهعلم، مدعیان دروغین، علم طب بوده که با عناوینی همچون طب سنتی یا انرژیدرمانی و… با تجویزهای غیراصولی و غیرعلمی به دنبال فروش کالاهایی همچون دمنوش، قارچ، قرص و.. برای درمان دردمندان مستأصل و مبتلایان به دردهای صعبالعلاجی هستند که زبدهترین دانشمندان علوم پزشکی و داروسازی از درمان آن، عاجز ماندهاند.
تمام آنچه ذکر شد، بهعلاوه بدعتهای ناروا و خرافی در مذهبی که همواره انسانها را به خردورزی و برهانآوری ترغیب نموده و در متون معتبر آن از جمله قران، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و…، حتی یک ادعا که با عقل و منطق مطابقت نداشته، وجود ندارد، جامعه معتقد را نیز به انحراف کشانده است. باری، آنچه که بیش از توصیف وضع موجود اهمیت دارد، سببشناسی و مداوای این پدیده ضداجتماعی و ضدخرد میباشد.
آنچه بدیهی است نخستین دلیل گرایش جامعه به سمت این پدیدهها، استیصال و حال خراب جامعه است، در واقع با بررسی اغلب مراجعین به این افراد، میتوان دریافت، فصل مشترک مشکلات آنها حول محور مسائل مالی، مشکلات خانوادگی، شغلی و عاطفی میچرخد، اما وجود این مشکلات تنها دلیل این پدیده نبوده، بلکه عدم مهارت و آگاهی جامعه، بسترساز چنین آسیبهایی گردیده است، در واقع اگر افراد اجتماع در فرایند جامعهپذیری خود، در خانواده و آموزش عمومی مجهز به مهارتهایی همچون تفکر نقاد شده بودند، همواره با نگاهی چندبعدی، مسائل را به بوته نقد و مطابقت با عقل و علم گذاشته و درستی و نادرستی هر پدیده را تشخیص میدادند و همچنین اگر مهارت حل مسئله در افراد یک جامعه نهادینه شده باشد، افراد قادر خواهند بود به جای تمرکز بر روی هیجان ناشی از یک مشکل، بر روی خود مسئله متمرکز شده و راهحلهای متنوعی برای برونرفت از آن مشکل پیدا کنند. اما در پایان اگر افراد امکان دسترسی به خدمات حرفهای روانشناختی و اجتماعی را داشتند به جای صف کشیدن پشت درب اتاق دعانویس و فالگیر و یا حضور در اجتماعات سخنوران انگیزشی و زرد، چاره مشکلات خود را به صورت علمی و معقول، دنبال مینمودند.
منتشر شده در شماره ۱۳۸ نشریه روشنفکری – ۲۷ دیماه ۱۴۰۱
جهت ورود به کانال خبری کنارصندل در روبیکا بر روی تصویر کلیک کنید