تاریخچه بازار و بازریان اولیه و قدیم جیرفت/محمد افشارمنش

ازیاد رفته های جیرفت ۲۲ (قسمت اول)
درونما و چشم انداز جیرفت در دهه های سی و چهل از حدود پلیس راه امروز که خودنمایی می کرد، زمین همسطح زرد رنگی بود که حکایت از کشتزار بزرگ گندم و جو داشت و نیز جای جای این گندمزار درخت های خودروی سرسبزی ازجمله کنار(سدر) کهور و… چشم مسافران تازه وارد که عمدتا برای کار و کاسبی و امرار معاش با اسب، قاطر، الاغ و گاو به این منطقه سفر می کردند را نوازش می داد.
کاسبی و خرید و فروش در آن سال ها بیشتر به صورت کالا به کالا توسط فروشندگان سیار که به پیله ور اشتهار داشتند صورت می پذیرفت، لذا جان گرفتن این حوزه جغرافیایی در آن دهه ها، افراد زیادی را از مناطق یزد، کرمان، ماهان، بم، دهبکری، مرغک، ساردوئیه، دلفارد و… به خود جذب می کرد.
پیله وران مایحتاج مردم، از جمله: قند، چای، قماش و سایر امتعه مورد نیاز ایشان که قاطبه آنها ساکنین روستاها به خصوص جبالبارز جنوبی و پایین تر تا عنبر اباد بودند را تامین می کردند و در ازای آن تولیداتشان را، که عمدتا کنجد، حنا، وسمه، ماش، لوبیا، پشم کُرک، روغن و… بود را معاوض کالایشان می گرفتند.
جیرفت این مشی تجاری (کالا به کالا) را وامدار بمی ها و عمدتا کاسبان و پیله وران مرغک، دهبکری و آدمهای باهوش وفراست و مطرحش است.
بگذریم !
رودخانه فصلی ملنتی، حوالی میدان شهدای گمنام امروزی جیرفت، ورودی شهر بود، وارد اولین آبادی که می شدی قلعه جمشید نام داشت، قبل از آن زمین های سنگلاخی و محل عبور روان آب های دهات بالا دست بود، از اینجا تا چهار راه فرمانداری امروز به غیر از درختان خودرو که اشاره شد تقریبا هیچ بنا و سازه ی قابل طرحی به چشم نمی خورد! مسافران به این مکان ( چهار راه فرمانداری امروزی) که می رسیدند در زیر سایه سار کُنار تنومندی که ظلع غربی چهار راه امروزی در کنار آسیابی آبی واقع شده بود آرام می گرفتند، سر و رویی در خنکای آب نهری بزرگ که از بالادست و منطقه رهجرد از هلیل رود منشعب شده بود و برای چرخاندن آسیاب آبی به این مکان می رسید، شستشو می دادند.
جناب روح ا… غضنفری که آن سال ها به همراه خانواده جلای وطن کرده و از بم به جیرفت کوچ کرده بودند از قول والده شان، شادروان عذری غصنفری برایم نقل کرد، که آن درخت کنار را از نزدیک دیده و اتفاقا در بدو ورودشان به جیرفت به اتفاق همسر و فرزندان لختی در سایه آن هم آرمیده اند، وی در وصف کهنسالی و قَطوری تنه این درخت بیان داشته قُطر و تنه ی این درخت به اندازه ای بوده که دو سه نفر نفر آدم اگر دست به دست هم می دادند می توانستند گردش حلقه زده و آن را در بغل بگیرند!
محل اقامت مسافران یا افرادی که به نیت کاسبی و امرار معاش به این سرزمین کوچ می کردند کاروانسرایی بوده ملک مرحوم شیخ فرج گلپایگانی
از زمین های سبزواران که ده املاکی (املاک پهلوی) بوده و وی خریداری کرده، این کاروانسرا متشکل از ده ها اتاقک ساخته شده از چوپ، نی، حصیر و کاهگل که توسط بنّاهای راینی سقف زده شده بودند.
این کاروانسرا دقیقا پشت آسیاب آبی و در کنار مغازه کتابفروشی محلاتی ( کمالی) امروزی واقع شده بود که هنوز هم بخشی از آن زمین خالی و به همان صورت قدیمی فاقد بنا وسازه است ( فضای داخل کاروانسرا، نحوه پذیرش، محل نگهداری ستوران و ساکنین موقت و دائم هرکدام داستانی مفصل دارد که در این مقال نمی گنجند)
خیابان طالقانی (یک طرفه) یا با نام اولیه اش، خیابان شادمان، اولین خیابان و بازار جیرفت بوده که هنوز نمی شد نامش را بازار گذاشت، بهتر است بگوبیم این محل کاسبی یا خرید و فروش، با احداث چند باب مغازه خشت وگلی کم کمک داشت رونق می گرفت، بعضی ها که تمکن داشتند زمینی از مرحوم محمد نبی پرویزی مشهور به پرویز نماینده بنیاد پهلوی خریداری کرده و مغازه ای بنا می کردند، بعضی ها هم به سبک و سیاق آن روزها حجره و مغازه ای از این مالکان اجاره می کردند.
این نکته را هم یادآوری کنم بعد از سالهای ۴۵
روند کار بنیاد پهلوی
واگذاری، فروش وتبدیل سرمایه ناشی از املاک واراضی به ایجاد بانک عمران انجامید و روش سنتی قدیم تر که نگهداری وبهره وری ازمحصولات املاک بود کاملا منتفی و تمامی سرکدخدایان و به تبع آن، کدخدایان در سراسرکشور، با دریافت مابه ازاهایی متفات که بسته به نوع ودوام خدمتشان داشت از گردونه خارج شدند
و امور به نمایندگان بنیاد پهلوی واگذار گردید، لذا در این مقطع کدخدا غلامرضا فرخی که سر کدخدای املاک پهلوی در جیرفت بود و سایر کدخدایان زیر مجموعه اش بازنشست شدند یا امور خود را به نمایندگان بنیاد پهلوی واگذار کردند، محمد نبی پرویزی یا همان پرویز که اشاره کردم نماینده بنیاد پهلوی در جیرفت نمایندگی داشت زمین هایی که جز املاک پهلوی بودند را به فروش برساند، کار پرویز هم در جیرفت با تاسیس بانک عمران که از محل فروش اراضی
یاد شده تامین سرمایه اولیه کرده بود خاتمه یافت و ایشان نیز به تهران رفت و بازنشست شد.
شعبه بانک عمران در محل دفتر املاک پهلوی جنب سینمای میرحسینی دایر و مشغول به ارائه خدمات شد، اولین کارمند این بانک هم مرحوم حسین جلالی پسر مرحوم غلامحسین بگ جلالی و داماد مرحوم قندهاری بود.
مرحوم غلامحسین بگ جلالی قبل از مرحوم پرویز مسئول رتق و فتق اراضی و املاک پهلوی در جیرفت بوده که بعد از آمدن پرویز به جیرفت با توجه به کهولت سنی که داشته نمی توانسته وی را همراهی کند لذا فرزندش، مرحوم حسین جلالی که کم و بیش در جریان فعالت های پدر بوده و از و موقعیت و وضعیت املاک پهلوی در جیرفت خبر داشته مرحوم پرویز را همراهی می کرده که این همراهی و همکاری وی علت ورود ایشان به عنوان اولین کارمند به بانک عمران جیرفت شده است، حسین جلالی در سال ۱۳۹۹ به علت سکته درگذشت و در آرمستان جیرفت به خاک سپرده شد و پدرش غلامحسین بگ هم در سال ۱۳۴۶ دارفانی را وداع گفت و در قبرستان قدیمی محله سرجاز به خاک سپرده شد، روحشان شاد.
بگذریم…
در سال ۱۳۴۵ وقتی تصمیم به آسفالت خیابان شادمان( طالقانی) به سبک و سیاق آن روز گرفتند، ابتدا سنگ های بسیار بزرگ از رودخانه هلیل حمل کردند و سپس ریگ های ریز به آنها اضافه، بعد هم ماسه و…
در نهایت عملیات قیر پاشی با بشکه ای که بر پشت یک کامیون شورلت آمریکایی نصب شده بود صورت پذیرفت، این مراحل که پی در پی انجام شده، دست آخر آسفالت گرم را ریخته اند.
البته این زمان تقریبا خیابان وبازار به طور کامل شکل گرفته بود و هر دو سوی آن آباد شده بود.
سالمندی باقی مانده از نسل آن دوران به من گفت از وقتی خیابان به اصطلاح آسفالت شد، الاغ های ما که از روستا می آمدیدیم، به محض دیدن رنگ سیاه خیابان، رم کرده و روی آسفالت نمی رفتند! مجبور بودیم آنها را حدود بانک ملی مرکزی امروز به درختی ببندیم و بار و بنه مان را بر دوش گرفته و برای انجام امور و فروش کالاهایی که از روستا آورده بودیم و ایضا خرید اجناس جدید به بازار برویم، بعد از اتمام کارها مجدد کنار ستورمان برگشته، بارگیری کنیم و به روستا مراجعت نماییم.
لازم به ذکر است در بلوار کوثر امروزی یا همان خیابان مسجد جامع، هیچ سازه یا مغازه ای وجود نداشته و تنها مهاجران یا مسافرانی که بیشترشان از بم و … به جیرفت آمده بودند در امتداد نهر آبی که ذکر خیرش رفت و اشاره کردیم از رودخانه هلیل در رهجرد منشعب می شده و به آسیاب آبی می رسیده کلبه هایی از چوب و نی درست کرده بودند که در زبان محلی به آنها کتوک می گفتند و در ان ها زندگی می کردند این کلبه ها تقریبا تا کوچه مرحوم هنرپیشه ادامه داشتند.
خیابان شهید رجایی( لرها) هم زمین خالی مسطحی بوده که بعدها طایفه لرهای مقیم جیرفت که عمدتا فامیل شریفی بودند این اراضی را خریداری کردند و به همین دلیل نام خیابان شد لرها، علیرغم تغییر نام این خیابان بعد از انقلاب به نام شهید رجایی ، اما کماکان قابطه مردم با همان نام قدیمی یعنی لرها می شناسندش
- ادامه دارد..
