حرفهای یکی از اهالی بی خانمان شهرک جدید جیرفت/جوابیه
🖊جناب دکتر شهسواری از دغدغه مند بودن و وطن پرستی شما خرسند هستم ، ولی امیدوارهستم که این اظهار نظر و بیانیه دادن شما نظر مستقل از جانب خودتان باشد و نه نظر رییس میراث فرهنگی و یا قشر مرفه و مخالفان خانه دار شدن قشر ضعیف و مظلوم شهرستان که پس از یکسال انتظار وسختی درشرف خانه دار شدن هستند
اولا جناب آقای دکتر آیا تا بحال میراث فرهنگی اقدام به ارائه سند محکم و معتبر دال بر باستانی بودن زمینهای مذکور ارائه داده است؟(اگر هست برای عموم ارائه دهید)
ثانیا چطور میشود زمینهای اطراف که به شهر قدیم نزدیکتر میباشند سالیان قبل از جانب مسولین تراز اول شهرستان بصورت چند ده هکتاری به عنوان زمین کشاورزی و باغی به دوستان و اقوام وقشر مرفه واگذار شده جزو میراث نیست و رگ غیرت رییس و کارشناسان میراث بابت واگذاری آنها به جوش نیامده ولی حال که نوبت به جوانان و مردم عادی رسیده همه شما عزیزان بسیج شده اید و هر چند وقت یکبار تخم یاس را در دل این مردم میکارید و انان را نسبت به این نظام بدبین میکنید؟
ثالثا مگر تپه باستانی کنارصندل که بنا به شواهدی اولین خاستگاه تمدن بشری میباشد در محدوده چند متری روستا و باغهای نخیلات قرار ندارد و زمینهای اطراف آن جزو محدوده آثار باستانی نیست؟ و یا آثار باستانی فراوانی که در مرکز و محدوده بافت جدید شهرها قرار ندارد؟ دلیل اینکه میراث فرهنگی نسبت به آنها ادعایی ندارد چیست؟
رابعاً چه اشکالی دارد که در شهرستان جیرفت در مجاورت چند کیلومتری شهر قدیم دقیانوس با معماری باستانی ، شهر جدیدی با ساختار معماری و شهرسازی نوین هم داشته باشیم؟
جناب آقای دکتر منتظر پاسخ و روشنگری شما در این خصوص هستیم !
در پایان هم از همه مسؤلین عزیز و محترم شهرستان جیرفت (موافق و مخالف) تقاضا دارم که همکاری کرده و موجبات خانه دار شدن ۴۰۰۰ خانوار جیرفتی را فراهم کنند تا دعای خیر این قشر مظلوم و بی سرپناه پشت سر شما بوده و باقیات و صالحاتی برایتان باشد
(حرفهای دل یکی از اهالی بی خانمان شهرک جدید)
جوابیه دکتر میثم شهسواری عضو هیات علمی گروه باستان شناسی دانشگاه جیرفت به سوال شهروند:
درود و ادب
در پاسخ به متن شهروند گرامی
“موکدا بر قرار داشتن محدودۀ مورد نظر ادارهکل راه و شهرسازی در عرصۀ محوطۀ شهر قدیم تاکید داریم”
حتما همۀ ما وطنپرستیم و ایران عزیز و زیبا را چون جان گرامی، دوست میداریم اما گاهی شاید متوجۀ نتایج کارها و اقدامهایی که انجام می دهیم نباشیم و ندانیم که آنچه میکنیم و پای بر آن میفشریم خیانت است و تیشه به ریشۀ خود زدن. در ادامه میکوشم مواردی را بسیار کوتاه عرض کنم:
فکر میکنم ادارهکل راه و شهرسازی به هدف نه چندان درست خود یعنی تقابل مردم با میراث رسیده است. البته وقتی عرض میکنم میراث، منظورم تشکیلات و سازمان میراث نیست بلکه خود میراث، یعنی محوطهها و بناها و آثار تاریخی فرهنگی است که بیدفاع و مظلوم و سخت آسیبپذیرند. مدیران میراث میآیند و میروند آنچه همواره برجای میماند ایران عزیز و جیرفت کهن و محوطههای بیهمتایش هستند. زیبا نیست و درست نه و اخلاقی هرگز، که ما میراثمان را، همۀ ارزشهای زیستۀ گذشتگانمان را، خاکمان را وجهالمصالحه کنیم.
فرمودهاید امیداوارید این نوشتار از جانب خودم بوده باشد نه از سوی ادارۀ میراث؛ البته ما همه میراثی هستیم چه در دانشگاه باشیم چه در مجموعۀ میراث؛ ادارۀ میراث در کارشناسیهایش، افزون بر کارشناسان خبره و کاربلد خود در موارد اینچنینی از ما نیز نظر میپرسد و ما بی هیچ وابستگی سازمانی، نظر کارشناسی خود را اعلام میکنیم. ضمن اینکه بخش باستانشناسی ادارهکل میراث، بخشی کاملا تخصصی و کارشناسی است. تضعیف و تخریب یک سازمان تخصصی هم، به شیوههای مختلف، ناپسند و نادرست است. بایسته است عرض کنم همکاران عزیز من در گروه باستانشناسی دانشگاه جیرفت آقایان دکتر حسین حبیبی، دکتر حمید عزیزی و دکتر مجتبی خوارزمی نیز موکدا بر قرار داشتن محدودۀ مورد نظر ادارهکل راه و شهرسازی در عرصۀ محوطۀ شهر قدیم نظر دارند.
در خصوص سند محکم و مستندات دیگر عرض کنم این محوطه نود و سه سال پیش به سال ۱۳۱۰ خورشیدی به شمارۀ ۵۲، در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده و سپس تعیین عرصه و حریم شده و اکنون دارای عرصۀ مصوب است. افزون بر اینها دهها گمانه در جای جای محوطه کاوش شده و آثار فراوان سطحی و تپههای بیشمار کوچک و بزرگ خود گویای کهنی و عظمت این محوطه است.
فرمودهاید چگونه است که زمینهای اطراف شهر قدیم واگذار شده است به افراد مختلف و . . . اگر در فرمایش خودتان دقیق شوید فرمودهاید اطراف محوطه و نیز فرمودهاید باغ و زمین کشاورزی؛ غیر از یک گلخانه، در سمت غرب محوطه ـ که تا آنجایی که بنده اطلاع دارم هیچ مجوزی ندارد ـ و از قضا در عرصۀ اثر و بخش گورستانی محوطه قرار دارد، دیگر بخشها در جنوب غرب و شمال غرب، همانگونه فرمودهاید در اطراف و در حریم محوطه جای میگیرند و در این بخشها البته باغی وجود ندارد و آن چه هست کشت سطحی است و این خود نهایت تعامل میراث با مردم را نشان میدهد تا آنجا که ضوابط اجازه میدهد و شما بشنوید حتی فراتر از آن. از این گذشته شما به روستای بهجرد، روستایی پرجمعیت، زنده و پویا، اشاره نفرمودید که درست در قلب عرصۀ محوطۀ شهر قدیم واقع است و هر ساخت و سازی در محدودۀ طرح هادی در این روستا هیچ منعی ندارد.
دربارۀ کنارصندل فرمودهاید و داغ بر داغ افزوده اید. محوطههای باستانی همه برای ما مهم و با ارزشند برای اینکه هیچ دو محوطۀ باستانی مثل هم و یکسانی وجود ندارد همان گونه که هیچ دو انسان هم مانندی و مثل همی وجود ندارد اما در این میانه محوطههایی توفیر بسیار دارند، کنارصندل و همین شهر قدیم از آن جملهاند هر دو چشم و چراغ این ملک و این بوماند از آن سان که تخت جمشید و پاسارگاد و شوش و . . . چشم و چراغ ایرانند. البته پرداختن به کنارصندل مجال بیشتری میطلبد و همه درد است به همین بسنده میکنم که دلیل اصلی جهانی نشدن این محوطۀ عظیم، همین تعارضهاست.
در بخش چهارم فرمودید چه اشکال دارد شهر جدیدی در چند کیلومتری محوطۀ شهر قدیم، در کنار شهر امروزی ساخته شود. التفات نفرمودید که در آن نوشتار اکیدا عرض کردم و اینجا نیز همکاران گرامیم در گروه باستانشناسی عرض بنده را تأیید و بر آن تأکید کردند، که این محدودۀ مورد نظر ادارهکل راه و شهرسازی، به تمامی در عرصۀ محوطۀ شهر قدیم قرار دارد. ای کاش چند کیلومتر بود، ای کاش بیرون از عرصه بود.
به هر روی من و همکارانم آنچه را که شرط بلاغ بود گفتیم برای اینکه رسالت خود میدانستیم و بر ذمۀ خود میدیدیم. تا که قبول افتد و که در نظر آید.
میثم شهسواری
