خشم را نباید دزدید؛ باید آن را مهار کرد/ به قلم امینه رزمی خبرنگار کنارصندل

این بار که خشمگین شدی، چه کسی تصمیم میگیرد؟ تو یا هیولای خشم؟
ما را سالها آموختهاند که خشم «زشت» است. آن را بخور، قورت بده، در خودت بریز، خودت را آرام نشان بده. اما این دروغی بیش نیست. خشم، یک هشدار است؛ نه یک جرم.
خشم قرمزِ صداقت است که فریاد میزند: «اینجا حقی پایمال شده!» «اینجا مرزی شکسته شده!» «اینجا نیازت برآورده نشده!»
پس مشکل، خشم نیست. مشکل، مدیریت نکردن آن است.
وقتی خشم را در خود میریزی، به مرور خودت را از درون میخوری. وقتی آن را بیمهار فریاد میزنی، پلهای پشت سرت را ویران میکنی. در هر دو صورت، تو بازندهای.
مطالبه ما اینجاست:
۱. از خودت شروع کن: مهارت را بیاموز.
مطالبه تو از خودت این است:«من حق دارم عصبانی شوم، اما مسئول هستم که این خشم را چگونه ابراز کنم.»
یادت باشد نفس عمیق،چند ثانیه سکوت، ترک موقعیت برای چند دقیقه و بازگشت با ذهنی آرامتر، نشانه قدرت است، نه ضعف. این اولین قدم در مهار خشم است.
۲. محیط را تغییر بده.
اگر در محیطی زندگی یا کار میکنی که مدام تحقیر میشوی،تحت فشار بیجا هستی یا حق تو ضایع میشود، خشم تو یک پاسخ طبیعی و سالم است. به جای سرکوب خشم، برای تغییر آن محیط تلاش کن. گفتوگو کن، حد و مرزت را مشخص کن و در صورت لزوم، از موقعیت سمی فاصله بگیر. خشم تو باید موتور محرک تو برای ایجاد تغییر باشد، نه عاملی برای نابودی تو.
۳. زبانت را عوض کن.
به جای فریاد زدن و توهین،یاد بگیر که با «من» شروع کنی:
به جای «تو همیشه…!» بگو: «من احساس میکنم وقتی این کار را میکنی، نادیده گرفته میشوم.»
به جای «چرا اینقدر بیفکری؟!» بگو: «من از این شرایط واقعاً عصبانیم.»
این روش،طرف مقابل را به جنگ نمیکشد، بلکه او را به شنیدن دعوت میکند.
۴. کمک بخواه؛ این شجاعت میخواهد.
اگر احساس میکنی خشم بر زندگی تو سوار شده،اگر کنترل از دستت خارج میشود و بعداً پشیمان میشوی، این یک زنگ خطر است. از یک مشاور، روانشناس یا یک فرد معتمد کمک بخواه. گفتوگو درباره ریشههای خشم (که ممکن است ترس، آسیبهای گذشته یا احساس ناتوانی باشد)، تو را آزاد میکند.
حرف آخر:
خشم تو یک نیروی خام و قدرتمند است.میتواند خانهات را ویران کند یا موتور یک تغییر مثبت باشد. انتخاب با توست.
خشمگین بودن حق توست، اما مهار آن مسئولیت تو ، این را از خودت و اطرافیانت مطالبه کن.
