گفتوگو با ناصر پویش نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی«آراتا» ( بخش اول)
بازآفرینی تاریخ در امروز و فردا
ناصر پویش با نام شناسنامهای ناصر منصورافشاری نویسنده، فیلمساز و عکاس، متولد تبریز است. فعالیت هنریاش را با نوشتن شعر و عکاسی آغاز کرد و بعد بخاطر تحصیل در رشته کارگردانی سینما در دانشگاه تهران به سمت سینما کشیده شد و سال هاست که به تدریس در زمینه عکاسی و فیلمسازی مشغول است.
پویش فعالیت هایش را اواخر دهه شصت با نقد سینما و همکاری با نشریاتی همچون دنیای سخن ، گردون و آدینه آغاز کرد. در همین دوران با چهره های مطرح ادبی و هنری آشنا شد که تاثیر بسزایی در زندگی هنری وی داشتند. او اواسط دهه هفتاد سردبیری نشریه سینمایی « تصویر روز» را به مدت ۳ سال بهعده داشت. فعالیت های مطبوعاتی اش به مدت ۱۰ سال ادامه داشت.
از سال ۱۳۷۹ وارد عرصه فیلمسازی شد. در همین سال دستیار اول و برنامه ریز فیلم « رخساره» شد و « شهاب حسینی» را به عرصه بازیگری معرفی کرد. بعد وارد مستند سازی شد که تا به امروز نزدیک به ده ها فیلم کار کرده و آخرین فیلم او با نام «شهر سوخته» در بسیاری از جشنواره های داخلی و خارجی مورد استقبال مردم و منتقدین قرار گرفته است. او اوایل دهه ۹۰ فیلم «شبیه شیدایی» را کار کرد. او با این فیلم «سارا بهرامی» را به سینما معرفی کرد. در زمینه فیلم نامه نویسی هم بسیار فعال است اما بسیاری از آن ها به قول خودش:« راهی کشو شده اند» همچون همکاریاش در نگارش فیلمنامهی «زنان به اضافه مردان » با عباس کیارستمی که هرگز ساخته نشد.
علاوه بر این تا به امروز دو نمایشگاه عکس با نام های« نزدیک دریا» و « شباهت من به من» داشته و در چندین اکسپو هنرهای تجسمی داخلی و جهانی شرکت داشته که موفق به دریافت دیپلم افتخار از اکسپو هنرهای مدرن اروپا در ۲۰۲۳ در زمینه عکاسی شده است.
اولین کتاب او که حاوی ۳ فیلمنامه با نام « رویاهای رویایی رویا» بود در سال ۱۳۷۵ چاپ شد. کتاب دوم او با نام « فقط یک چشم است» که شامل داستانهای کوتاه وجستارنویسی است در سال ۲۰۲۳ و آخرین کتاب او با نام «شباهت من به من» که شامل ۱۴۴ عکس- نوشته است، در سال ۲۰۲۴ توسط انتشارات لولو در آمریکا منتشر شد. دو کتاب جامع تحقیقاتی در زمینه هنر شمایل نگاری و نقاشی قهوهخانه دارد که توسط موزه آقاخان در کانادا قرار است بزودی به چاپ برسد.
علت گرایش شما به ساخت فیلم های تاریخی چیست؟ و فیلمهایی که در این زمینه کار کردین کدامها هستند؟
به نظر من شهروند امروزی میباید در دو حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست بسیار حساس باشد و دائما آگاهی خود را بهروز کند. چرا که توجه به این دو حوزه یکی نشان از توسعه پایدار هر ملتی است و هم این که به آیندگان تعلق دارد. از طرفی تاریخ هر ملتی شناسنامه اوست و آگاهی به آن ضروری است. تا این که بدانیم از کجا آمدهایم، سیر تحولات تاریخی ما چگونه بوده و امروز در کجای جهان قرار گرفتهایم. من در دو دهه اخیر دهها فیلم در زمینه سایتهای تاریخی کار کردهام و تقریبا در بیشتر استانها. از شهر سوخته زابل تا تخت سلیمان تکاپ، از سیلک کاشان تا شوش. از ارگ رستم تا غار کتلهخور در زنجان. در واقع بیشتر دورههای تاریخی ایران را کار کردهام. اما آنچه بیش از همه توجه من را به خود جلب کرده تمدنهای کمتر شناخته شده و در عصر سپیدهدم تاریخی است. یکی از این تمدنها را کار کردم. یعنی شهر سوخته. دومی درباره تمدن جیرفت یا هلیلرود است که در شرف ساخت آن هستم و امیدوارم بعد از این سراغ تپه تاریخی حسنلو در آذربایجان غربی بروم.
عنوان فیلمی که در دست ساخت دارید چیست؟
عنوان فیلمی که در حال پیش تولید آن هستیم «آراتا» نام دارد که برگرفته از یکی از اسامی تمدن هلیلرود در جیرفت است. تمدنی که قطعا شناسایی آن بسیاری از دادههای تاریخی باستانشناسان از تمدنهای گذشته را به هم خواهد زد. درست مثل سفینهی جیمزوب که بسیاری از دادههای قبل را به هم زد و انقلابی در شناخت انسان از کهکشان بوجود آورد. شکی نیست که شناخت و کاوشهای بعدی در این حوزه تمدنی باعث چنین اتفاقی از نخستین تمدنهای بشری خواهد شد. وقتی میگویم تمدنهای بشری، منظورم این است که این خاستگاههای تمدنی فقط متعلق به مردم جیرفت نیست و دادههای آن به تمدن بشری کمک میکند برای بازسازی خود و آینده. زمانی گفته میشد که تاریخ چراغ راه آینده است اما امروز اندیشمندان معتقدند تاریخ و شناسایی آن راهی است برای بازسازی و بازآفرینی آن در زمان حال و آینده. ما آینده را با گذشته( تاریخ) خود میسازیم. بخصوص بخشهای درخشان آن را.
لطفا مختصر توضیح بدهید در مورد پیش تولید فیلم همچون جذب بازیگر و …
برای ساخت تاریخ هر منطقهای اولین نگاه من توجه به انتخاب چهرهها از نظر تیپولوژی است. قطعا از این منظر چهرههای محلی در نزدیکی به روح مردم آن زمان نقش اساسی خواهد داشت. با توجه به این که فیلم تاریخی است و شخصیتهای متعددی دارد سعیام بر این است که بیشتر بازیگران را از چهرههای محلی انتخاب کنم. هر چند میدانم پس از انتخاب اولیه، یک پروسه آمادهسازی سنگین خواهیم داشت برای نابازیگرانی که بتوانند جلوی دوربین بروند. البته من به این هم بسنده نمیکنم. چرا که تلاش خواهم کرد در زمان پیش تولید سنگین فیلم که معمولا کارهای تاریخی بسیار زمانبر است نیروهایی هم برای پشت صحنه آموزش دهیم. طوری که بعد از فیلم «آراتا» در شهر کهن جیرفت مجموعهای از نیروهای متخصص و بازیگران کاربلد داشته باشیم برای فیلمهای بعدی و همچنین آثاری که خودشان میتوانند تولید کنند. البته پرواضح است که در ساخت فیلم آراتا مجوعهای از عوامل حرفهای سینما چه در زمینهی بازیگری و چه عوامل پشت صحنه همچون فیلمبردار، گریمور، طراح صحنه، لباس و … ما را همراهی خواهند کرد.
با توحه به این که هنوز کاوشهای زیادی انجام نگرفته و ما خیلی اطلاعات جامعی از مردم آن دوران نداریم، داستان فیلم شما بر چه اساسی پیش خواهد رفت؟
برای هر هنرمندی که در زمینه تاریخ کار میکند بخصوص تاریخ دور، برای او تاریخ و و قطعا یافتههای باستانشناسی سکوی پرش است. ریشههای هنرش در آنجاست اما آنچه برای پرداخت به کمک او میآید تخیل و قدرت هنری اوست. بسیاری از مورخین میگویند شاهنامه تاریخ است. حتا در بسیاری از موارد به آن استناد میکنند. در حالی که به نظر من شاهنامه یک اثر هنری است. یک رمان حماسی-تغزلی از فردوسی. اما قطعا ریشههای رمانش در تاریخ نوشته و نانوشته ( چون میدانیم که چقدر ما تحریف تاریخ داشتهایم) قرار دارد. قطعا برای ما هم این موضوع صدق میکند. فیلم ما ریشه و اساساش دادههای باستانشناسی و تاریخی است اما در پرداخت به تخیل هنری تکیه میکنیم.