سیرت زیبای خیّر، نیازمند توجه و آموزش بیشتر در جنوب کرمان / بقلم: ه. هامون
….تا توانی دست کرم برگشا که کریم فقیر به از بخیل غنی است و زنهار از بخل و امساک برحذر باش که در دو جهان تیرهبختی و خیرهرایی آورد و باید که داده و احسان خود را به اظهار منت ضایع و ناچیز نگردانی ……… ( پندنامه یحیویه ، امیر نظام گروسی )
وقتی اسم سید جمال فاطمی شنیده میشود اولین چیزی که در نظر شخص تداعی میگردد کارهای خیر ایشان در این منطقه میباشد. هستند افرادی مانند ایشان و دکتر لطفی و افصح زاده فرماندار اسبق جیرفت و …..که بخاطر نگرشی اخلاق محور عشق و کمک به هم نوع را پیشه خود ساخته بودند و در این راه از هیچ کوششی به ویژه در جنوب کرمان دریغ نمیکردند، چرا که کمک به دیگران برای این اشخاص لذتش هزارها برابر بیش از لذتهای مادی و شخصی بود
خلل پذیر بود هر بنا که می بینی / مگر بنای محبت که خالی از خلل است
برخلاف اینها بودند افرادی که در زمانه خویش دبدبه و کبکبهای راه انداخته بودند و با کمتر از شاه با کسی فالوده نمیخوردند، این افراد که در این روزها نیز تعداد آنها کم نیست به قول آن پسر بچه دبستانی صحبتهای خوب خوب میکنند و لالایی گفتن را خوب بلد هستند و در فواید کمک به دیگران تا دلتان بخواهد داد سخن میرانند لیکن
ترک دنیا به مردم آموزند / خویشتن سیم و غله اندوزند
متاسفانه در این روزها هموطنان بلوچمان که رگ و ریشههای متعددی از آنها در جنوب کرمان ساکن هستند، داغدار فرزندانی هستند که در غیاب دولت میشد با درایت مردم و سازمانهای غیردولتی مردم نهاد از وقوع آن جلوگیری نمود، واقعه ای که اولین نبوده و با توجه به شرایط موجود، به نظر نمیرسد آخرین آنها نیز باشد، هر چند که مسئولین و بعضی از مردمان خودنما در این چند روز که تنور این جریان داغ هست حرفهای زیبا میزنند و دستورات زیباتر از آن برای آینده میدهند . دستوراتی که در همین کاغذها باقی میمانندو قولهایی که با گذشت زمان آب میروند و پس از چندی تبدیل به خاطره میگردند
این طغیان تند طوفانی اش دوام پذیر نیست / آتش های تند زود فرو میخوابند ( شکسپیر ، ریچارد دوم )
از سوی دیگر در همین روزها شاهد هستیم که بر دستان مادری خیر از سوی مسئولین شهر بوسه زده میشود حرکتی زیبا که حرفهای زیادی در خود نهفته دارد لیکن تعداد آن در جنوب استان کرمان به دلایل عدیدهای اندک می باشد و اگر جنوب کرمان را با جاهای دیگر مقایسه نماییم متوجه میگردیم با وجود فقر مادی، معنوی، آموزشی و….سرعت آن بسیار پایین می باشد با این وجود تک و توک جرقههایی را میتوان مشاهده نمود و طنز تلخ آن است که در غیاب افراد مسن، سردمدار آن عدهای جوان بی ادعا از هفت شهر جنوبی میباشند
چند روز پیش در غروبی پاییزی دوستی که به مراسمی دعوت بود این شخص حقیر را نیز همراه خود به مراسم برد ظاهر امر نشان میداد که افتتاح یا گشایش دفتر خیریه ای با نام دارالاکرام جهت کمک به تحصیل بچههایی میباشد که کودکی ندارند و از همان آغاز زندگی به مانند افراد بالغ در اقتصاد معیشتی خانوار فقیر خود شرکت دارند . مراسمی بود که کمتر رنگ و بوی مراسمات فرمایشی را داشت .خلاصه اینکه بی شیله پیله و به دور از رسم و رسومات اضافی رایج برگزار گردید از جمله نکات جالب و تامل برانگیز آن این بود که مسئولیت مراسم را جوانانی از هفت شهر جنوبی برعهده داشتند که به دور از هیاهوهای سیاسی افرادی را به این کهن سرزمین آورده بودند تا از بچه های بی بضاعت حمایت کنند . شروع کننده مراسم فردی از دیار کهنوج بود که در قالب جملاتی ادبی ، شعر ، کنایه ، استعاره و……به زیبایی هر چه تمامتر شنونده را مجذوب خود نمود ،فردی که با مطالعه کافی در این زمینه به شعور بینندگان و شنوندگان احترام گذاشته بود، انتخابی به دور از رسم و رسومات و بسیار عالی که خستگی چند دقیقه معطل شدن را از شخص شنونده خارج نمود بعد از آن ریاست آموزش و پروش در سخنانی کوتاه و مختصر این امر را به فال نیک گرفت و با ابراز خوشحالی، حمایت دستگاه متبوع را از این امر خیر اطلاع داد بعد از آن دکتر جلیلیان نامی که خود را سخنران نمی دانست در گفتاری کوتاه به ابراز خوشحالی بسنده نمود و وظیفه خویش را به یکی از بانیان این موسسه به نام میراحمدی زاده منتقل نمود که ایشان با سخنرانی غرا و در عین حال دلچسب، درباره سیر پیدایش و تکامل این موسسه سخنرانی نمود و آماری را نیزدر این زمینه ارائه نمود و به درستی و به زیبایی تاکید نمود که این موسسه از مسائل سیاسی و…به دور می باشد چرا که به درستی تشخیص داده بود ورود به سیاست سم مهلکی است که سقوط این موسسه و دیگر موسسات نیکوکاری را به همراه دارد . ایشان سرآخر به معرفی خانمی با فامیلی تقی زاده پرداخت که بانی این امر خیر در جنوب استان کرمان گردیده بود،خانمی که دگر یاری و کمک به دیگران در وجودش نهادینه شده است و به این سادگی ها هم نمیتوان این حس را از امثال ایشان گرفت.
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل / بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران
بدون هیچ گونه سوءگیری و حب و بغض به جرات میتوان گفت، نقطه منفی این مراسم انتخاب آخرین سخنران و سخنرانی ایشان به ویژه در مقابل میهمانانی که هاج و واج به برخی از مطالب که چندان زیبنده این محفل نبود، گوش می دادند، کاش این سخنرانی را به افراد پیشکسوتی که سالها سکاندر آموزش و پرورش این نواحی بودند و به گردن همگی از جمله همان سخنران حکم پدری داشتند،اختصاص میدادند . مطرح کردن بعضی مسائل که هیچ ربطی به این محفل نداشت و بدتر از آن بیان کردن آنها در لفافه که کمتر از پنج درصد هم متوجه نگردیدند عجیب بود
شیشه نزدیک تر از سنگ ندارد خویشی / هر شکستی که به هرکس برسد از خویش است
خوشبختانه در این مراسم از افرادی که در حرف و در ظاهر برای امور خیریه از هیچ سخنی اعم از حدیث، روایت، داستان و…. کم نمیگذارند، خبری نبود، افرادی که وجودشان ناامید کننده دیگران در این زمینه می باشد، شاید شکسپیر و هومر از وصف این گونه اشخاص برآیند.
…..و بدین سان ، من به هیات یک انسان نقش هایی گونه گون بازی می کنم و هیچ کدام خرسندم نمی کند گاه پادشاهم آنگاه خیانت ها وا می دارند که آرزو کنم گدایی بیش نباشم …. شکسپیر ( ریچارد دوم)
یادمان باشد که زندگی بر هیچ کس وفا نکرده است نه بر پادشاهی مانند احمدشاه که در قحطی صد سال پیش بدنبال فروش گندم انبارهایش با قیمت گزافی بود نه بر نیکان ، شجاعان، صالحان ، ظالمان مردم آزار و…..آنچه میماند یاد و خاطرهای میباشد بقول حافظ: بجز نکویی اهل کرم نخواهد ماند .
امید است که این جوانان که به آنها حسادت می کنم راههای ورود سیاست به مجموعه خود را ببندند چرا که افراد زیادی در کمین هستند که با زدن نقاب این موسسات را به پلکان سیاسی خود بدل مینمایند
باشد که راه و روش و منش این جوانان الگویی برای دیگران به ویژه جوانان بومی این منطقه قرار گیرد و با راه اندازی و احداث هر چه افزونتر موسساتی اینچنینی در جنوب کرمان، با مشارکت همدیگر زمینه توسعه منابع انسانی را فراهم کنیم و بجای دادن ماهی به اشخاص آنها را ماهیگیر نماییم . بدون شک بدون توسعه انسانی، ابعاد دیگر توسعه اعم ا اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و حتی سیاسی با شکست مواجه می گردد، امری که در کشور ما و سایر کشورها نادرستی آن به کرات به اثبات رسیده است . باشد که چنین باشد