. جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

کد خبر: 34638 تاریخ انتشار : چهارشنبه 12 دی 1397 | 11:40 ق.ظ

ماجرای حمله عضدالدوله دیلمی به رودبارزمین و جنگ با سالار ابوالفوارس منوجانی / بقلم حمید شهریاری کوتکی

یکی از شاهان قدرتمند خاندان بویه پناخسروعضدالدوله دیلمی بود.وی که وی فرزند رکن الدوله حسن دیلمی وازنسل دوم امیران بویهی به شمار می رفت تمام گستره مرکزی وجنوبی ایران و عمان در قلمرو وی بود. درآن روزگارخاندان الیاس از جانب سامانیان برکرمان فرمان روا بودند. سلیمان پسرمحمد پورالیاس به سبب پیشینه حضور در کرمان بابزرگان […]

یکی از شاهان قدرتمند خاندان بویه پناخسروعضدالدوله دیلمی بود.وی که وی فرزند رکن الدوله حسن دیلمی وازنسل دوم امیران بویهی به شمار می رفت تمام گستره مرکزی وجنوبی ایران و عمان در قلمرو وی بود. درآن روزگارخاندان الیاس از جانب سامانیان برکرمان فرمان روا بودند. سلیمان پسرمحمد پورالیاس به سبب پیشینه حضور در کرمان بابزرگان قبیله های رودباری کوفیج و بلوچ دوستی و نفوذ زیادی داشت. او که رقیبی برای امیران دیلمی بود، می دانست بزودی در نبردی سرنوشت ساز با پناخسرو درمی افتد. ازهمین روی با تحریک و تشویق سران کوچ و بلوچ در نافرمانی و دشمنی با عضدالدوله، نهایت استفاده را می کرد.

 

پیشتر از این معزالدوله احمد دیلمی درسال۳۲۱هجری به خاک جیرفت ورودبار تازشی ناموفق در پرونده داشت. او بار نخست درجنگ با علی پسر کلویه(کلاتی) کوفجی دردرفارد به سختی شکست خورد و اسیر شد. و چون به شدت مجروح ویک ذستش از دست داده بود جهت درمان به جیرفت برده شد.

ولی با میانجی گری برادر بزرگترش علی عمادالدوله آزاد شده بود. در تهاجم های انتقام جویانه بعدی هم موفقیتی به دست نیاورد، تا اینکه راهی عراق شد و با خلیفه عباسی در افتاد . بغدادرا گشود و خلیفه را زیر فرمان گرفت.

 

تا اینکه در سال۳۵۷ هجری که از آن می نویسیم، عضدالدوله دیلمی در وهله اول برای تنبیه و بیرون راندن سلیمان و درمرتبه دوم جهت دست یابی بر این نواحی و سرکوب کردن قبایل نافرمان کوفیچ و بلوچ جنوب کرمان زمین بود. مطهر بن عبدالله با لشکری گران از جانب عضدالدوله به کرمان تاخت و در جنگی شدید حسین بن الیاس را در جیرفت شکست داده و به قتل رسانیدند. ودرسال ۳۵۹ هجری نوبت به سلیمان ابن الیاس رسید که در خراسان درتدارک حمله به کرمان بود. ابن اثیر در( الکامل ج۸ص ۲۳۷ ) ذیل همین سال نوشته است «دراین سال (۳۵۹) سلیمان بن علی بن الیاس بقتل رسید، علت این بود که او از امیر منصوربن نوح سامانی کمک خواست تا کرمان را تسخیر کند.و گفت که کرمانیان و ققص (معرب کوپیج) وبلوص (معرب بلوچ) با او هستند، چون بحدود کرمان رسید با عده ای از بلوچ ها وقفص مهیای حمله شد، در همین حال “گورگیر بن جستان” حاکم عضدالدوله در کرمان به پیشواز او آمد و با او جنگید، سلیمان ودو پسران، الیسع (برادرش) …….و. رؤسای خراسانی کشته شدند. ابوعلی مسکویه رازی مورخ ایرانی آن روزگار در «تجارب الامم » محل این جنگ را درمحلی میان جیرفت و بم (نزدیکی قلعه زاخت ومردهک امروزی نوشته است).مسکویه رازی دنباله این رویدادها نوشته است: « سرداران منوجانی و دیگر کوچها ویلوچها که درمیان ایشان، ابوسعید بلوچ و پسرانش ودیگر سران، دیده می شد، گردهم آمده پیمان همدستی و ایستادگی بستند. عضدالدوله نیز عابدبن علی را به کمک «گورگیر» گمارد و ایشان با سپاهیانشان به «جیرفت »رفتند. جنگ روز چهارشنبه دهم صفر سال۳۶۰ روی داد و به شکست بلوچها و کشته شدن پنجهزار تن از پهلوانان و سران ایشان و دو پسر ابوسعید بلوچ انجامید. ابوالفوارس منوجانی (کوفجی) با پسر برادرش ابولیث و گروهی از این دست اسیر شدند. سپس عابد بن علی به ردیابی ایشان تا به درون لانه هایشان و خشکانیدن ریشه هایشان پرداخت، پی در پی ایشان را می کوبید تا به هرمز(میناب کنونی) رسیده آنرا بگرفت و بر کشور «تیز» (نزدیکی چاه بهار) و مکران چیره گشت، بجز کشتار یادشدگان او دوهزار اسیر مرد و زن و کودک نیز به دست آورد، تا امان خواستند. پناهگاه ها را درکوه ها تحویل داده، ازدرآشتی درآمده، شعار جنگ را کنار نهاده، قرار گذاردند که به درآمدهای روا و خوراک پاکیزه بسنده ُ کنند وراه و قیافه مسلمانی گیرند(بنابراین پیداست که تا قرن چهارم مردم جنوب کرمان بر دین اسلام نبوده اند)، نماز گزارند، زکات دهند، رمضان را روزه دارند، و دیگر شرایط مومنی(مسلمانی) نگاهدارند.و این را با پیمانها استوار داشتند.

 

 

پس از اندک مدتی بلوچها،که سخت ترین و خشن ترین و کافرترین آن ملتها بودند، دوباره به عادت دیرین، به راه زنی وخون ریزی و شکستن پیمانهای گذشته پرداختند. عضدالدوله که از درست کردن ایشان ناامیدشد، تصمیم گرفت که ریشه ایشان را بر کند، پس در ذی قعده۳۶۰ به سوی کرمان رفت. چون به سیرجان رسید بلوچها را دید که علی بن محمد بارزی را به سرداری خودبر گزیده هرچه توانسته بودند در ویرانی شهرها و ترسانیدن مردم در راههای کرمان، سگستان، خراسان انجام داده اند( مورخ از دبیران آل بویه بود. وهمیشه حکومتها ، مخالفان خود را راهزن مینامند). پس عابد بن علی را با سپاهی انبوه از دیلم، گیل، ترک، عرب، کرد، زط (جت) و مردان سیفی بر سر ایشان گسیل داشت. همینکه آنان از آمدن سپاه خبردار شدند پا به گریز نهادند و به راههای تنگ و پیچاپیچ رفتند، ّکه گمان می کردند سپاه بدان ره نتواند برد.

 

 

عابد بن علی برادر خود را با گروهی نیرومند به دنبال ایشان فرستاد، خود نیزبا باقی سپاه از راه دیگر ،به سوی لانه های ایشان درکوههای «بارز»رفته آنهارا بگشود ومحمد بن علی بارزی

را از آنجا پائین آورد، داماد اوابودارم(کوفجی) را نیز دستگیر کرد. ایشان خبرنگاران پیشاهنگ فرستاده بودند که غافلگیر نشوند، ولی همگی اسیر شده، کسی از آنان بازنگشت تا خبری ببرد، ایشان نیز مطمئن در آنجا بودند، تا سپاه بر سرشان رسید و درهمانجا گرفتار آمدند، که آنرا پناهگاه خود می شمردند، راه پس و پیش بر ایشان بسته شد وجز جنگ چاره نداشتند.روز دوشنبه یازده شب مانده از ربیع یکم۳۶۱ ه. از بر آمدن تا فروشدن آفتاب جنگیدند، که به کشتن مردان جنگی جز چندتن و گرفتاری زنان و کودکان و املاک ودارایی ایشان انجامید. یکی از سرداران به نام ابن ابوالرجال بلوچ با گروهی از سرداران گریخت ولی سپس گرفتار شد و کشته گردید. چند تن باقیمانده امان خواسته، پیمان فرمانبرداری بستند و همگی از آن کوهها پائین آورده شدند و عضدالدوله به جای ایشان کارگران کشاورزی و مردم خوش نشین جای داد، تا آنرا آباد کرده، کوه را از ننگ آن خرابکاران پاک کرد.»(تجارب الامم تالیف ابوعلی مسکویه رازی ج۶ص ۳۶۰تا۳۶۲)

ابوعبدالله محمدبن احمدمقدسی نوشته است:«….همه ایشان از قومی که «قفس» (مهدی کوفیچ) خوانده می شوند دربیم هستند.ایشان در کوههای کرمان در مرز جیرفت می زیند. کوهستان قفص در شمال دریاست و پشت آن گرمسیرجیرفت و رودباراست….درآنجا هفت کوه پرنخل وکشتزارهای حاصلخیز هست که دور از هرگونه دست رس می باشند.زبان قفس ها(=کوفیج ها) و بلوچ ها مانند سندی نامفهوم است.

 

 

.از آنجا همچون ملخ به کویر می ریزند.مردمی بسیار زشت رو، سنگ دل ،چابک و چالاک ،به هیچ کس رحم نکنند،..تا آنکه عضدالدوله برایشان بتاخت. پس «بلوچ» ها را نابود کرد و «قفس»ها رخا بپراکند وهشتادجوان ایشان را گروگان گرفت که تا کنون در زندان شیرازند وهرچندگاه ایشان را پس می فرستند و هشتاد تن دیگر بجایشان می آیند»

 

( احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی.صص ۶۹۴و۷۱۷و۷۱۸)

حمید شهریاری کوتکی

نظرات بینندگان:

  1. حمیدشهریاری کوتکی گفت:

    پاسخ به دوست گرامی : با درود واحترام دوست نازنین. و سپاس از اهمیتی که به تاریخ این سرزمین قائل شدید.وامادوست گرامی اگر با کمی دقت بیشتر بخوانید.. میبینیدکه این قسمت از نوشته به قلم من نیست.‌بلکه نقل قول از مورخینی است که در قرن چهارم می زیسته اند ، این را نوشته اند که یعنی تا قرن چهارم این تبادل گروگانها ادامه داشته ؛..ودر پایان مطلب. نام منبع هم ذکر شده است. این مطلب را چند تن از مورخین اون دوران نوشته اند. مانند ابوعبدالله مقدسی. در کتاب احسن التقاسیم و ابن مسکویه در تجارب الامم. و ابن حوقل در صوره الارض و. ….

  2. حمیدشهریاری گفت:

    با درود و احترام دوست گرامی..‌‌‌‌اگ توجه کنید.وکمی دقت بفرمایی ..این نوشته من نییت.. این مطلب که ۸۰ تن الان در زندان هستند. .. ابن مسکویه و ابوعبدالله مقذسی از مورخین همان روزگار نوشته اند..و منبع هم در پایان جمله ذکر شده است.. بعنی در قرن چهارم. معاوضه اسیران ادامه داشته است. در پایان ازاینکه له تاریخ سرزمبن مان اهمیت قایل شده اید . سپاسگزارم.🌼🌹🍎🌷..🙏

  3. ناشناس گفت:

    نایس

  4. مهرداد گفت:

    عالی پژوهشگر برجسته جنوب مهرداد نارویی

  5. حجتی گفت:

    خوب بود ولی انتهای داستان خوب جمع بندی نشده

    منظور از اینکه تاکنون در زندان شیراز هستند چیه و کلمه ی تاکنون از اعتبار داستان شما میکاهد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت + 8 =