آیا انسان در زندگی دارای اختیار است یا ربات وار زندگی میکند؟/ حیدرپور جیرفتی
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان مختار یا مجبور؟
یکی از موضوعات مهمی که همواره و از قرون گذشته بین همه مورد بحث بوده این مبحث است که آیا انسان در زندگی دارای اختیار بوده یا همچون آلت دستی تنها طبق تقدیر از پیش تعیین شده ای بدون انتخاب و ربات وار زندگی می کند؟
در طول تاریخ هر کدام از این دو سخن طرفدارانی پیدا کرد و مباحث علمی عمیقی در رد و اثبات آن ها صورت گرفته است.
در جامعه اسلامی اما یک اندیشه ی وسطی نیز به وجود آمد که برگرفته از سخنان و آموزه های اهل بیت علیهم السلام می باشد و بین اختیار و اجبار است.
اما قبل از آغاز بحث ناگزیر می بایست به تعریف کلمات کلیدی بپردازیم.
جبر: به این معنی است که بندگان از خود هیچ اختیاری ندارند و هر عملی از خوب یا بد، بندگی یا معصیت؛ خارج از اختیار آنان است و قبلا توسط خداوند مشخص شده است.
تفویض: یعنی آنکه خداوند خلق کرده و رها ساخته و هرچه بنده کند از خودش است و گویی خداوند دیگر در عالم دخل و تصرفی ندارد.
نظریه امر بین این دو نیز که از آن شیعیان است در خلال بحث بیان خواهیم داشت.
اما در نقد نظریه ی جبر می توان به دلایلی استناد نمود.
دلیل عدل الهی؛ در روایات شیعی از اهل بیت علیهم السلام چنین آمده است که خداوند عادل تر از آن است که بنده ای را به گناه اجبار کند و سپس او را بخاطر آن گناه عذاب نماید.چرا که این کار عین ستم و ظلم است و پروردگار از این امر بری می باشد.{۱}
دلیل قرآنی) در آیات قرآن کریم به خوبی و وضوح رد بر جبر را مشاهده می نماییم.به عنوان مثال داستان قوم حضرت یونس.ع. که با توبه عذاب را رفع کردند.یا آیه مبارکه ی ۱۱ سوره رعد که میفرماید «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» یعنی خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خودشان تغییر کنند.
گذشته از این مثال ها اگر به اصل نزول قرآن نیز توجه نماییم سراسر آیات هدایت است پس اگر جبر بود نزول قرآن و دیگر کتب آسمانی بیهوده بود. یک اشکال اما پیش می آید؛ آیاتی را داریم که می گوید خداوند مانع ایمان برخی از کفار می شود.باید بیان شود که منظور این آیات کفر تنبیهی است یعنی به جایی از کفر رسیده اند که خداوند با افزایش کفر، آنها را تنبیه می کند و ربطی به جبر ندارد.
تفویض نیز مانند جبر با قرآن کریم مخالفت دارد. به عنوان مثال در آیه ی مبارکه ۲۹ الرحمن می فرماید: یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ.
هر که در آسمانها و زمین است از او درخواست ( و حاجتی ) مى کند هر زمان او در کارى است.
آیه به خوبی دو اصل را بیان می کند؛ نیاز همیشگی تمامی مخلوقات در همه ی امور به خداوند و فیض همیشگی و دائمی وی که تمام نیازهای آنها را برآورده می کند.و این یعنی تمام عالم هر لحظه بخاطر اوست که زنده هست و در حال پیشرفت است.
اما در احادیث نیز چنین آمده است که تفویض قدرت خداوند را محدود می شمارد.{۲}
اما نظریه ی شیعیان که “امر بین الامرین” نام دارد را در ذیل حدیثی از امام صادق.ع. بیان می داریم.
امام صادق.ع. فرمودند: نه جبر درست است و نه تفویض، بلکه چیزی میان این دو است.راوی می گوید: گفتم: امر میان دو امر چیست؟فرمودند: مثلش این است که مردی را مشغول گناه ببینی و او را نهی کنی و او نپذیرد و تو او را رها کنی و او آن گناه را انجام دهد.پس چون او از تو نپذیرفته و تو او را رها کرده ای، نباید گفت تو او را به گناه دستور داده ای.( کتاب التوحید، شیخ صدوق.ره. باب نفی الجبر و التفویض ح ۸)
در تفسیر این نظریه به زبان ساده باید بگویم که خداوند آنطور نیست که جهان را یک بار خلق کند و قدرت را به بندگان بدهد و خود گوشه ی عزلت گزیند بلکه او خلق نمود و هر دم فیض خویش را به عالم می دهد و هر لحظه قدرت به مخلوقات می دهد.به عنوان مثال او انسان را خلق نمود و انسان حتی برای هر تنفس به خداوند نیاز دارد و بنابراین خداوند در هر لحظه به او حیات و قدرت می بخشد.سپس پروردگار امر می کند که دروغ گناه می باشد.حال انسان می ماند و عقل و آن قدرتی که از جانب خداوند در وجود وی هست و او می تواند دروغ بگوید یا نگوید اما قدرت تکلم وی از جانب خداوند است.مثال دیگر اینکه یک چاقو به دست کسی بدهند و او می تواند با آن آدم بکشد یا میوه پوست بگیرد.
علی ای حال اصل قدرت از اول تا انتها به پرودگار می رسد و هر کاری بنده کند قدرتش را از او گرفته است.
خداوند عقاید ما را از جاده حقه ی اهل بیت.ع. دور نگرداند چرا که دوری از ائمه معصومین علیهم السلام جز ضلالت به همراه ندارد.
والسلام علیکم و رحمه
حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا حیدرپور جیرفتی
………
۱،۲)کتاب التوحید، شیخ صدوق.ره.، باب نفی جبر و التفویض