. پنج شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳

کد خبر: 36547 تاریخ انتشار : شنبه 7 اردیبهشت 1398 | 17:19 ب.ظ

نگاهی به تیمچه محمد ماهانی در جیرفت / نویسنده: ه. هامون

در گذشته ای نه چندان دور در خیابانی که این روزها به یک طرفه مشهور گردیده و کمتر کسی نام اصلی آن را می داند، تقریبا در وسط این خیابان پایین‌تر از پاساژ سمندری بین دو کوچه، که در یکی از کوچه‌ها عکاسی یاد، آقای قمری از دوران گذشته کماکان برجای مانده است، آثاری بسیار […]

در گذشته ای نه چندان دور در خیابانی که این روزها به یک طرفه مشهور گردیده و کمتر کسی نام اصلی آن را می داند، تقریبا در وسط این خیابان پایین‌تر از پاساژ سمندری بین دو کوچه، که در یکی از کوچه‌ها عکاسی یاد، آقای قمری از دوران گذشته کماکان برجای مانده است، آثاری بسیار اندک و ویران از تیمچه‌ای بر جای مانده است. آنطور که گفته می‌شود، این بازارچه کوچک در وسط خود چهارسوقی به مانند بازار کرمان داشته است که مغازه ها یا حجره های کوچک به چهار طرف گسترده شده بودند. این تیمچه به نام تیمچه محمد ماهانی شناخته می‌شود، فردی که با رشد و توسعه سبزواران در دهه سی و چهل شمسی از جمله پیشروان توسعه این شهر بوده است.

 

محمد ابوالحسن زاده مشهور به محمدماهانی از جمله افرادی است که در توسعه سبزواران کنونی نقشی غیرقابل انکار داشته است. ایشان علاقه زیادی به خرید زمین و ساختن مغازه و فروختن آنها داشته است. اسناد برجای مانده از مغازه‌ها، حکایت از آن دارد که از خیابان لرها تا سرجاز در جای‌جای آن مغازه هایی وجود دارد که ایشان ساخته و فروخته است. محمد ماهانی مردی ساده زیست و پایبند به حفظ آبرو، همیشه دمپایی به پا داشت و با دوچرخه جابجا می‌شد.گفته می‌شود که ایشان برای حفظ آبروی خویش در موقع سررسید چک ، زمین یا ملکی را به قیمتی ارزان می فروخت تا بدهی خویش را بپردازد.

 

در سالهای آغازین دهه چهل، خشکسالی‌های متوالی و ملخ خواری ساکنین جیرفت ، کهنوج و رودبار زمین را سخت به مضیقه انداخت. تبعات این خشکسالی و ملخ خواری چنان بود که استاندار کرمان جناب آقای بنی آدم در نامه‌ای به مقامات کشوری یادآور می‌گردد که بر اساس گزارش‌های رسیده از منطقه جیرفت (جنوب استان کرمان)، همه روزه دوسه نفر از گرسنگی تلف می‌شوند و مردم این مناطق برای رفع گرسنگی از سبزی محصولی که برای سال آینده کشت شده و تازه سر از زمین درآورده، استفاده می‌کنند.همچنین در این زمان انجمن شهرداری جیرفت به نخست‌وزیر وقت، جناب آقای علم می‌نویسد : ا‌وضاع واحوال مردم طوری است که صددرصد از زلزله‌زدگان قزوین بدتر و به خوردن گوشت مردار هم راضی شده‌اند و اکثر اهالی به واسطه فقر وتنگدستی و تأمین معاش خود دست زن و بچه خود را گرفته، به طرف تهران و شمال ایران و کویت و قطر عزیمت می‌نمایند. در نامه‌ای نیز ،تعداد مهاجران از توا‌بع جیرفت به کشورهای ‌عربی سی هزار نفر ذکر شده‌است.

محمد ماهانی صاحب تیمچه در این قحطی و ملخ خوارگی محصولات، در حالی که مردم زیادی از بشاگرد، جازموریان و رودبار زمین، برای فرار از گشنگی و پیدا کردن کاری که خود را سیر نگه دارند، به سبزواران در حال توسعه، هجوم آورده بودند،سعی نمود به همراه افرادی دیگر از جمله سید جمال افضلی، دستگیر مستمندان باشد ، در زمانی که آقای افضلی مرکز خیریه یا به گفته مردانی که آن قحطی را مشاهده نموده اند، گداخانه ای بالاتر از چهار راه سکینه سابق ( دهخدا کنونی) راه انداخت. محمد ماهانی نیز به مانند اقتصاددانان عمل نمود. پدرم تعریف می‌کند ،ایشان به افرادی که بخاطر قحطی شدید از رودبارزمین به سوی سبزواران آمده بودند، کار همراه با درآمد داده بود، لیکن بسیاری از مردم او را بخاطر کار داده شده به کارگران فقیر مسخره می کردند و بعضی به او می‌گفتند که اگر پولهایت زیادی است خواهشا به ما هم بده، به نظر می رسد که این افراد از نیت ایشان چندان اطلاعی نداشتند، ظاهرا نیت خیر ایشان این بود که حس گدایی و انگل بودن در این افراد فقیر ایجاد نشود. این افراد چنان فقیر و به نان نیاز فوری داشتند که برابر با کارشان تقاضای گندم و جو می‌کردند و ایشان برابر با کار آنها هر غروب یک یا دو من جو یا گندم به هر فرد می‌داد. عمل ایشان به مانند کینز اقتصاد دان بزرگ و مشهور بود . کینز در بیکاری و بحران اقتصادی مشهور آمریکا در دهه چهار قرن بیستم میلادی، به دولت و صاحبان سرمایه پیشنهاد نمود، برای توسعه و رفاه اقتصادی ( اگر لازم است به عده‌ای پول بدهید چاله بکنند و به عده‌ای دیگر پول بدهید که همان چاله‌‌ها را پر کنند) تا اشتغال زایی ، کارآفرینی ، توسعه اقتصادی و…. صورت گیرد محمد ماهانی از افراد می خواست که سنگهای هلیل را جابجا نمایند و غروب به هر کدام پول یا مقداری گندم یا جو می‌داد.

 

آنطور که می‌گویند از کلینیک بطرف دانشگاه آزاد که شامل مدیریت جهاد کشاورزی و مسجد و خانه‌های این محله می‌گردد، زمینهایش از محمد ماهانی بود. نکته قابل تامل و جالب اینکه در آن زمان مکانی که الان دانشگاه آزاد و مدیریت جهاد کشاورزی و کلینیک دوم می باشد، بستر رودخانه ملنتی بود و زمینهای آن چنان بی ارزش بود که کسی صاحب آن زمینها با قصبی ده شاهی هم نمی گشت و آنها را نمی خرید، در این بین دانشگاه آزاد قسمتی از این زمینها را تسطیح و مورد ساختمان سازی و بهره برداری قرار می‌دهد ظاهرا در سالهای اخیر سندی پیدا می شود که نشاندهنده آن است که این زمینها از محمد ماهانی بوده است و می گویند دادگاه رای به نفع ورثه ایشان داده و دانشگاه نیز به جای ساختمان کنونی‌اش در جاهایی دیگر زمین به آنها می دهد. الله اعلم

تصویر آثار به جای مانده از تیمچه محمد ماهانی در خیابان یک طرفه

 

نظرات بینندگان:

  1. ناشناس گفت:

    لذت بردم
    ممنون از نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *