. جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳

کد خبر: 38099 تاریخ انتشار : شنبه 15 تیر 1398 | 08:59 ق.ظ

دختری کوله کش مردتر از مردهایی که می شناسیم !

خدایا باورم نمی شد ایا او یک دختر است ،درست می بینم کمی دقیقتر شدم و با گوشه چشمی از داخل ماشین نگاهش کردم چهره ای خسته و آزرده با کوله ای سنگین پر از ضایعات و اشغال،باورش برایم سخت بود ابتدا فکر کردم شاید تبعه افغانی باشد گرچه اگر افغان هم بود درد اور […]


خدایا باورم نمی شد ایا او یک دختر است ،درست می بینم کمی دقیقتر شدم و با گوشه چشمی از داخل ماشین نگاهش کردم چهره ای خسته و آزرده با کوله ای سنگین پر از ضایعات و اشغال،باورش برایم سخت بود ابتدا فکر کردم شاید تبعه افغانی باشد گرچه اگر افغان هم بود درد اور است.


قدرت اینکه صدایش بزنم و یا عکسی از او بگیرم نداشتم اصلا اختیار از کف ربودم آن لحظه از خودم هم بدم می آمد من چه می دیدم دختری۱۷تا۱۸ساله که در گرمای تابستان تیر ماه ۹۸ تقریبا ساعت۱۳ در حال جمع آوری ضایعات بود.
دختری که می بایست در ناز و نعمت باشد یا حداقل زندگی را در کنار خانواده داشته باشد حالا با جمع آوری اشغال و ضایعات شده است نان اور خود و خانواده و با تلاش خستگی ناپذیر به دنبال لقمه نانی است.


لقمه نانی که با خون جگر بدست می آورد و خود را از قید همه خوشی ها و رفتارهای دخترانه رها کرده و شاید هم به بخت بد خویش فکر می کند.
اصلا شوکه شده بودم نمی توانستم به خودم اجازه دهم تا از او سوالی بپرسم وقتی متوجه کنکجاوی من شد داشت خودش را از دید من مخفی می کرد صدایش کردم گفتم ایرانی هستی سرش را پایین انداخت.


گفتم چکار میکنی که اشک چشمانش را دیدم و رفت. هر چه صدایش کردم تا از او نام و نشانی بگیرم که با کمک خیرین یا مسوولان ذیربط به او کمک شود فقط رفت و رفت.
از اهالی و مغازه داران انتهای بلوار هلیل و بلوار سید حسن نصرالله پرسیدم که او را می شناسند آنها هم نام و نشانی از او نداشتند و گفتند که هر روز در این محله ضایعات جمع آوری می کند.


اصلا مسیر حرکت خودم و کاری که داشتم را فراموش کرده بودم و به خودم گفتم تو چه میکنی؟تو یک خبرنگاری؟ چطور می خواهی این موضوع را به گوش مسوولان بی دردی بفرستی که شعارهایشان گوش فلک را کر کرده است و با دریافت حقوق های آنچنانی و بعضا اختلاس های میلیاردی دل ملت را خون کرده اند.
تصورش هم برایم سخت بود تا اینکه چه دیده بودم بماند.کرامت انسانی این دختر مظلوم چه می شود؟ آیا این حق او از زندگی است؟


پیش خودم فکر کردم که چرا باید اینگونه باشد در همین مملکت ما یکی می شود «دختر مظلوم وزیر»یکی می شود «برج ساز معروف »یکی می شود «…»
و دختران زیادی از مسوولان کشوری که سو استفاده ای زیادی کردند و سهم خود را از سفره انقلاب برداشته اند و یا اینکه…


به خودم گفتم قلم و دستت بشکند ای خبرنگار اگر بخواهی در چنین مواردی کوتاه بیایی و وجدان را فراموش کنی
بیش از هفت روز است که از دیدن این واقعه می گذرد بارها در آن حوالی پرسه زدم شاید دوباره آن دختر را ببینم و نام و نشانی از او بگیرم اهالی هم می گویند فقط او را در حال جمع آوری ضایعات دیده اند و اطلاعاتی از او و خانواده اش ندارند.
اما این موضوع نشانه بی عدالتی محض است که در حکومت اسلامی مشاهده چنین مواردی دل آدمی را بدرد می آورد.
امید که مسوولان به خود آمده و به این بی عدالتی و تبعیض ها پایان دهند.


بهروز محمدی مدیر مسوول نشریه منطقه ای استدلال تیر ماه ۹۸

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × پنج =