خاطره ای از سردار دلها شهید سپهبد حاج قاسم در یکی از سفر هایش به جیرفت جهت حضور در یادواره شهدا افتخار آن را داشتم که در رکابشان باشم.

در حال ورود به محل برگزاری مراسم بودیم که در مدخل ورودی سالن مربوطه عده ای برای زیارت او لحظه شماری میکردند در همین اثناء متوجه شدم یکی از رزمندگان بنام آقای طهماسب بدرود جهت عرض ادب به حاجی نزدیک می شد که ناگهان تعدادی شعار مرگ بر فتنه گر را سر دادند و موجبات متأثر شدن این رزمنده را فراهم آوردند.

بلافاصله حاجی را دیدم که رفتند به طرف آن رزمنده و او را در آغوش کشیدند و خیلی مورد تفقد قرار دادند و در حالیکه دست او را در دست خودش گرفته بودند او را به طرف جایگاه و کنار خودشان نشاندند و فرمودند آقای بدرود باید شعرشان را قبل از من بخوانند، من با مجری تماس گرفتم که برای اشعار ایشان هم وقتی قرار دهید در زمانیکه آقای بدرود مشغول قرائت اشعارش که در مدح حاجی و جبهه ها بود حاجی از من پرسید آیا تاکنون به عیادت آقا طهماسب رفته اید من عرض کردم علیرغم اینکه من در معیت عزیزان بنیاد شهید و مسئولین در روز های چهارشنبه توفیق زیارت خانواده های شهدا وجانبازان را داریم لاکن هنوز توفیق خدمت ایشان را پیدا نکردیم.

تاکید فرمودند حتما از ایشان دلجویی شود که فردای آن روز به اتفاق دادستان وقت، جناب آقای رستمی و تنی چند از اعضای شورای شهر، جناب آقای تورج کوهستانی ، آقای مهندس مختاری شهردار وقت ، جناب آقای معناصری معاونت فرمانداری توفیق پیدا کردیم حداقل از ایشان در منزلشان دلجویی نماییم تا اینکه چند ماه بعد که در معیت حضرت حاج آقا عسکری امام جمعه وقت توفیق یافتیم در مراسم روضه خوانی هر ساله در منزل شان حاج قاسم را زیارت کنیم جالب بود آن شهید والامقام بعد از احوالپرسی از من پرسید موفق شدید از طهماسب دلجویی کنید؟ آری این شمه کوچکی بود از شخصیت آسمانی

آن سردار که عارفی بزرگ و مجاهدت جهانیش که امید را در مظلومان جهان و وحشت را در دل مستکبرین و در هم فرو ریختن اقتدار پوشالی استکبار را فراهم آورد و آن وفاداری به سربازانش از رأس هرم تا دورترین نقاط و اینکه همه را میشناخت با نام کوچکشان ومرهمی بود بر زخمهایشان روحشان عالیست متعالی باد.

ابراهیم غنچه پور

جهت ورود به کانال خبری کنارصندل در روبیکا بر روی تصویر کلیک کنید