. یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

کد خبر: 11921 تاریخ انتشار : سه شنبه 25 خرداد 1395 | 04:29 ق.ظ

مدرس دانشگاههای جنوب:

فسیل جوانان در چرخ دنده ی دانشگاهها / خروجی دانشگاهها افسردگی و ناامیدی است

دانشگاه آرزوی دیرینه ی هر جوانی است که پس از اتمام دوران مدرسه دوست دارد به آن ورود پیدا کند. حال آنکه فی نفسه جایگاه علم و علم آموزی از مرتبه ی بسیار بالایی برخور دار بوده و می باشد. نگاهی به حدیث گهر بار " اطلبو العلم من المهد الی الحد" خود موید این […]

دانشگاه آرزوی دیرینه ی هر جوانی است که پس از اتمام دوران مدرسه دوست دارد به آن ورود پیدا کند.


حال آنکه فی نفسه جایگاه علم و علم آموزی از مرتبه ی بسیار بالایی برخور دار بوده و می باشد. نگاهی به حدیث گهر بار " اطلبو العلم من المهد الی الحد" خود موید این امر است. اما تا چه اندازه این علم آموزی و کسب مدرکهای متنوع می تواند نیازهای جامعه و آرزوهای جوانان را بر آورده کند؟ باید نگاهی به جامعه ی آماری فارغ التحصیلان دانشگاه ها انداخت!

 

جوانانی که بیش از ۲۰ سال از بهترین دوران عمر خود را لای چرخ دنده ی هزینه های سنگین دانشگاها می گذرانند، انتظار دارند تا بتوانند از قبل دریافت مدرک و علمی که آموخته اند امرار معاش کنند و برای خود، خانواده و جامعه مفید واقع شوند.


صرف نظر عمر گران بها و وقت شریف جوانان به عینه می بینیم و می شنویم که بعضا خانواده‌ها با فروش گاو و گوسفند و زمین به سختی هزینه‌های تحصیل فرزندانشان را تامین می کنند به امید روزی که این جوانان بتوانند با مهارتی که از راه علم و کسب مدرک بدست آورده اند روی پای خود بایستند و کمک خرج خانواده باشند!

 

رابطه ی عرضه، تقاضا و بازاریابی ارکان بسیار مهمی در علم اقتصاد می باشند مد س حال آنکه تعادل و توازن این رابطه در مورد دانش آموختگان دانشگاه از سوی چه کسانی یا چه دستگاهی باید لحاظ شود تا معضل هدر رفت سرمایه های انسانی را پس از فراغت از تحصیل شاهد نباشیم خود سئوالی است اساسی!

 

امروزه بیشترین درآمد خانواده ها صرف کلاس کنکور، معلم خصوصی، کتاب و جزوه و…. می شود تا به هر ترتیب که شده بتوانند پای فرزندان خود را به یکی از دانشگاههای کشور باز کنند غافل از این که آن مدینه ی فاضله نه تنها بعد از فراغت از تحصیل شکل نمی گیرد بلکه نوعی افسردگی توام با نا امیدی و رخوت را برای جوانان رقم می زند!

 

در گذشته جایگاه و پایگاه و منزلت اجتماعی علم و مدرک آن قدر رفیع بود که به هر کسی که موفق به اخذ حتی سیکل و دیپلم می شد به عنوان یک نابغه می نگریستند.
دارندگان این مدارک با هزار منت پیشنهادات گوناگونی را جهت اشتغال به کار دریافت می کردند. اما اینک چه شده است که فارغ التحصیلان دوره ی دکتری جویای کار هستند!

 

اینجانب کسانی را می شناسم که با داشتن مدارک بالا یا راننده ی آژانس هستند یا در کارگاه بلوک زنی مشغولن اند!


نه این که این شغل ها بد باشند یا جسارتی به کسانی شود که در این حرف مشغول اند نه، بلکه صحبت اینجاست اگر قرار بود این عزیزان در این حرفه ها مشغول شوند چه دلیلی داشت که سالها عمر خود را صرف مدرکی کنند که هم هزینه بر بوده و هم جزء مهارتهای شغلی اشان محسوب نمی شود؟!

 

حال که دانشگاهها و مدارس و کلاس و آموزشگاهها بیشترین درآمد خانواده ها را می بلعند چه خوب است که متولیان امر برای توازن جذب و فراغت از تحصیل و اشتغال جوانان چاره اندیشی کنند.


به امید تدبیری بهتر برای آینده جوانان به عنوان سرمایه های عظیم انسانی کشور

 

خدامراد میرآبادی: مدرس دانشگاه

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 + 2 =