دیوانهرود اسیر دست حاکمانی مرکزگرا (اما و اگرهای انتقال آب هلیل رود) / بقلم : ه. هامون
ابوسعید ابوالخیر گوید: مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبد و بخورد و در میان خلق ستد و داد کند و با خلق بیامیزد و یک لحظه به دل از خدا غافل نباشد…..وقتی از او پرسیدند که از خلق به حق چند راه است ؟ به یک روایت گفت: هزار راه بیش است و به روایتی دیگر گفت به عدد هر ذرهای از موجودات راهی است به حق، اما هیچ راه نیست نزدیکتر و سبکتر از آنکه، راحت به دل مسلمانی رسانی و ما بدین راه رفتیم و این اختیار کردهایم و همه را بدین وصیت میکنیم
در طول تاریخ کهن ایالت وسیع کرمان و بلوچستان که تا دوره پهلوی هنوز به دو استان تقسیم نشده بود افراد متعددی از سوی حکومت مرکزی حکمرانی میکردند. اطلاعات ما نسبت به دوران قبل از قاجاریه به دلیل منابع نسبتا محدود، اندک میباشد و بالطبع ارائه قضاوتی صحیح را از ما میگیرد. از دوران قاجار هست که افراد متعددی در قالب خاطرات، سفرنامه، شعرو غیره راجع به افراد و حاکمان هر ایالت اطلاعات ذیقیمتی را در اختیار ما قرار دادند. در این دوران قریب به اتفاق حاکمان شاهزادگانی بودند که نسبتی از قبیل پدر، برادر، عمو، برادرزاده، نوه با پادشاه داشت، در رقابتی با سایر شاهزادگان، در ازای پرداخت مبالغی نسبتا هنگفت برای حکمرانی انتخاب میگردیدند . حکمرانی که خون به دل مردم و رعیت میکرد چرا که با دارو دستهای که همراه خویش آورده بود مالیاتهای سنگینی را بر مردم تحمیل مینمود و در بسیاری از موارد حتی در مقابل یاغیان از جان این رعیت نیز پاسداری نمیکرد اعتمادالسلطنه در خاطرات خود به تاریخ ۲۰ شعبان ۱۳۱۱ هجری قمری مصادف با فوریه ۱۸۹۴ میلادی مینویسد
…..از قرار مشهور ، حکومت کرمان حراج است. حسام الملک هشتاد هزار تومان به شاه میدهد، بیست هزار تومان به صدراعظم و غیره . میل صدراعظم این است که به رکنالدوله داده شود و آن ابله زیاده از هشتاد هزار تومان میدهد و بعد از قراری که شنیده شد ،خود نصرت الدوله ( مقصود عبدالحسین میرزا فرمانفرماست) این مبلغ را متقبل است و چون صدراعظم به قم رفته ، هنوز معین نیست چه خواهد شد…..
در دوران دویست ساله حکومت قاجار، معدود حاکمانی بودند که مردم و رعیت برای آنها مهم باشد . از جمله این افراد می توان به وکیل الملک پدر و پسر اشاره نمود که از قضا جانشین یکی از شاهزادگان، به نام کیومرث میرا عمیداالدوله گردید که یکی از دهها یا شاید صدها پسر عموی پادشاه ناصرالدین شاه و همچنین داماد ایشان بود. وکیل الملک پدر با نام محمد اسماعیل به عنوان پیشکار به همراه شاهزاده راهی کرمان گردید و از همان ابتدا همه کاره کرمان گردید و بزودی با بالا رفتن قیمت غله به واسطه ملخ خوارگی اسباب مراجعت شاهزاده به مرکز را فراهم و جانشین ایشان گردید. او به همراه پسرش مرتضی قلی خان چندین سال بر این ایالت وسیع حکمرانی نمودند و با ساختن صدها بناه ، قنات، کاروانسراه و آبادی، نامی نسبتا نیک از خود به یادگار گذاشتند. از جمله کارهای ایشان در جنوب کرمان علاوه بر رباط و کاروانسرا، ساخت حمام در رودبار و دوساری و آبادی باغهای سرجاز و….را می توان نام برد. از افراد انگشت شماری مانند این دو بگذریم، سایرین نسبت به سایر قسمتها از جمله جنوب کرمان چنان بی تفاوت بودند که در اغلب مواقع حاکمانی نیمه مستقل بر این مناطق حکمرانی می کردند و اگر دلشان میخواست گهگاهی نیز مالیاتی به حاکم می پرداختند و گاهی نیز این حاکمان برای گرفتن مالیات به جنوب کرمان نیز سفر میکردند، از جمله فیروز میرزا فرمانفرما که کوتاه زمانی بعد از وکیلالملک ثانی حاکم گردید ایشان در یاداشتهای به ناصرالدین شاه هنگام سفرش به مناطق جنوبی برای گرفتن مالیات، به حاکم قبل از خود اشاره میکند که چنان بر مردم سخت گرفته بود که به علف خواری روی آورده بودند ایشان چنین مینویسد:
…….در جیرفت و مناطق اطراف آن مردم چنان فقیرند که فطریه بر همه آنها واجب می باشد. اهالی بلوکات و ایلات عارض شدند که جمیع چیزهای ما مالیات میگیرند.از کرک،پشم،کفش،…از برگ درختان صحرا که میچینیم به جهت رنگرزها که لقمه نانی حاصل شود….بعد از رسیدگی و تحقیق درست،صدق آنها را فهمیدم..ایشان در ادامه گرفتن مالیات از اینها را بدتر از زهرمار ذکر میکند ….
با وقوع انقلاب مشروطه وسپس روی کار آمدن پهلویها به مرور استاندار جایگزین حاکم گردید و پیرو تغییرات سراسری در تقسیمات کشوری، در این ایالت وسیع نیز تغییراتی صورت گرفت و بلوچستان از کرمان جدا گردید. حاکمیت این دوران با تیمورتاش آغاز و با دکتر محمد علی احمدی کرمانی، یک ماه پس از انقلاب به پایان رسید در این دوران کمتر از ۵۰ نفر( ۴۶ نفر) استاندار کرمان بودند، دوران انقلاب نیز با حمید بهرامی کرمانی شروع گردید، دورانی که تاکنون ده نفر از جمله سید حسین مرعشی به عنوان جوانترین، استاندار کرمان بودهاند و جناب دکتر فدایی نفر یازدهم می باشد .
تصور میرفت که با وقوع انقلاب اسلامی توسعهای متوازن با نگاهی ویژه به مناطق محروم از جمله جنوب استان کرمان، بسیار بیشتر از آنچه که در عمل مشاهده شده است، مورد توجه این استانداران قرار گیرد، لیکن به نظر نگارنده در بسیاری موارد چرخ به همان روال سابق چرخیده است هر چند نمیتوان منکرزحمات عدهای نیز گردید، افرادی که با وجود مخالفت مرکزنشینان استان، توجهی ویژه به جنوب استان با اولویت توسعه منابع انسانی داشتهاند که بسیاری از مردم به آن اذعان دارند. در قضاوتی واقع بینانه به دور از حزب ، دسته و تعصب خیلی از این افراد نگاهی ویژه به مرکز استان داشتهاند تا حدی که به جرات میتوان گفت این افراد جایگاه شهرداری پرتلاش را از خود نشان دادهاند. آبادانیهای به یادگار در مرکز در روره این اشخاص گواهی بر این مدعا میباشد
از صحبت دوستی برنجم / کاخلاق بدم حسن نماید
عیبم، هنر و کمال بیند/ خارم ، گل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخ چشم چالاک/ تا عیب مرا به من نماید
زمانی ابوالفضل بیهقی گفته بود در شهری مقام مکنید که درو حاکمی عادل و پادشاهی قادر و قاهر و بارانی دائم و طبیبی عالم و آبی روان نباشد.کمتر مورّخ،جغرافینویس و جهانگردی وجود دارد که از جنوب کرمان عبور کردهباشد و از این رود طویل که به مرور به خاطرهها میپیوندد و تنها نامی از آن باقی ماندهاست، سخنی به میان نیاورده باشد، رودی که بشر را وادار نمود یکی از تمدنهای بزرگ خود را برپا نماید. رودی که در متون قدیم از این رود به صورتهای هری رود، هلی رود، دیورود، دیوانهرود و غیره یاد کردهاند، مقدسی می نویسد: آب مردم جیرفت از این رود است و از میان خیابانها و بازارها به تندی میگذرد و بیست آسیاب را میگرداند اصطخری آن را دیو رود مینامند،
………..و به جیرفت رودی آب هست به دیورود معروف و آب آن عظیم تر میرود و آوازی درشت و هایل از آن برمیخیزد جهت آنکه سنگهای بزرگ و بسیار در میانه آن افتادهاست و هیچ کس در میانه آن نمیتواند رفتن، مگر پای خود را از سنگ محافظت کند و مقدار آن آب، چندان است که بیست آسیاب بدان میگردد…
مؤلف ناشناخته حدود العالم نیز هنگام سخن گفتن از این رود می نویسد: جیرفت را رودی است، تیز همی رود بانگ کنان و آب وی چندان است که شصت آسیاب بگرداند و اندر جویهای آن خاک، زر یابند
هلیل نماد جنوب استان کرمان و سرزندگی و شادابی این مردم در صده ها و دهه های گذشته بوده است. رودی که با خود تمدنی حیرت آور و شگفت انگیز را به همراه آورده است، گستردگی، طولانی بودن و فراوانی آب آن باعث گردیده که در قرون گذشته در هر زمانی در قسمتی از این سرزمین جاری باشد و بالطبع در جای جای جنوب استان کرمان، نشانه هایی از این تمدن را میتوان مشاهده نمود، بطوری که این رود باعث بوجود آمدن بزرگترین و پهناورترین تمدن روباز در جهان گردیده است
در سالهای اخیر به دلایل عدیدهای که گفتن از آنها مثنوی هفتاد من کاغذ میباشد و تنها تعجب و شگفتی انسان عاقل را از رفتارهای احساسی بشر به همراه دارد، باعث شده است که این رود که بدون توجه به دنیای اطراف و درگیریهای افراد به زندگی خود ادامه میداد، بسان توپ فوتبالی گردد که توسط بازیگران مختلف در هر نقطهای پرتاب گردد
بسیاری از مسئولین جنوب یا عمق فاجعه را نمیدانند یا خود را به خواب زدهاند یا اینکه فقط تا دو قدم جلو خود را میبینند و آن را موضوعی میدانند که ربطی به آنها ندارد و برای منافع شخصی آنها ضرری در برندارد. نمی دونم آیا آنها در بیست سی سال دیگر، یک میلیون مردم این منطقه را میتوانند تصور نمایند که کوچ دسته جمعی می کنند. فکر نمیکنم تنها با چوپان ناله سردادن ما را به جایی برساند
دور شام فلک ار صبح شود نیست عجب/ عجب این است که در دوره ما صبح شود
در این حالت تالاب جازموریان به عنوان یک کانون طبیعی و زیست محیطی از حداقل حقابه خود محروم گردیده است، آنهم به دست انسانهایی احساسی و بدون مطالعه علمی که هنگام سخن گفتن افراد صاحب نظر خود را به نشنیدن زدن هنر آنها گردیده است. بدون شک با ایجاد سدهایی برای پیشبرد اهداف پوپولیستی و تاکید بر ایجاد سدهای بیشتر که ضرر آنها صدها برابر بیش از منفعت و انتقال آب به جاهای دیگر که از دید کارشناسان غیراقتصادی میباشد، ضررهای میلیاردی اظهر من الشمس است و اصرار بر این جور پروژههایی که امتحان خود را در ممالک مختلف و در کشور خودمان نیز پس دادهاند،در آینده نزدیک هزارها کیلومتر از این تالاب را به فضایی غیرزنده تبدیل میکند هر چند که همین دو سه سد ایجاد شده در بالادست تا همین امروز نیز ضررهایی غیر قابل جبران بر این تالاب وارد نموده است .
متاسفانه بدون توجه به مردمی که در حرف والا نعمت می باشند انتقال آب هلیل را به ناکجاآبادی که فقط جمعی اندک میدانند کلید زدهاند. عملیات اجرایی این پروژه در حالی آغاز میشود که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، اجرای آن نه تنها فاقد توجیهات فنی و اقتصادی است بلکه خطرات و آسیبهای جبران ناپذیری به مردم،محیط زیست، کشاورزی و منافع ملی و منطقهای وارد خواهد کرد. هرکارشناس منصفی با مطالعه جزئیات نحوه اجرای این طرح متوجه میشود اجرای آن علاوه بر خشک شدن بسیاری از منابع آبی هزار میلیارد تومان از بودجه کشور را میبلعد. علاوه براین تمامی چشمهها، قنوات و چاههای موجود در طول مسیر نیز خشک و بیآب میشود و بحران شدید آب شرب و کشاورزی، مردم ساکن در شهرها و روستاهای واقع در مسیر این رود، منطقه را با تهدید جدی روبرو خواهد کرد
آتش به دو دست خویش در خرمن خویش/ من خود زدهام ، چه نالم از دشمن خویش
شواهد و قرائن نشان میدهد که اصرار بر این پروژه، سیستانی دیگری را برای کشور رقم میزند، سیستانی که یک زمانی انبار غله ایران بود حال تبدیل به منطقهای با بزرگترین ریزگرده های قطور گردیده است، شک نکنید اصرار بر این پروژه غیرعلمی و احساسی، تبدیل نمودن هند و کالیفرنیای ایران را به سرزمینی خشک و بیآب و علف به همراه دارد تاریخ گواه آن است که کاهش و کمبود آب علت اصلی بسیاری از خونریزیها در طول تاریخ ذکر گردیده است حتی اعتقاد بر این است که جنگ سوریه که باعث صدها هزار کشته و مهاجرت ملیونها نفر و ایجاد تلی از خاک و ویرانی در سوریه گردیده است خشکسالی و کمبود آب از جمله عوامل کلیدی آن بوده است
در عجبم که چرا با وجود اینکه متخصصان به روش های مختلف این افراد را از این کار برحذر داشته و می دارند، آنها پا را در یک کفش کرده و اصرار به اجرای پروزهای دارند که در بهترین حالت جمعیت ملیونی جنوب استان کرمان را وادار به مهاجرت میکند
صبا زمن به حریفان زیردست آزار/ بگو که کارکنان فلک زبردستند
بدون تردید ادامه روند کنونی یادآور جمله ای از دیولافوا فرانسوی می باشد که از زبان آیندگان نه چندان دور گفته خواهد شد
…اینجا وادی خاموشان و سرزمینی است که مرگ و فنا به استبداد در آنجا سلطنت می نمایند. گویا جهانی است که پایانش فرا رسیده و شراره آتش به ارکان آن افتاده ، سکنه آن را نیست و نابود ساخته است….
موضوع بسیار اساسی و مهمتر، بیتوجهی مجریان طرح، به قوانین و معیارهای سازمان جهانی یونسکو در اجرای این پروژه است. براساس معیارهای این سازمان، در طرحهای انتقال آب حوضه به حوضه، این اصول و موارد باید مورد توجه جدی قرارگیرد: ۱- حوضه مبدا نباید با کمبود جدی آب مواجه شود ۲- کیفیت زیست محیطی در حوضههای مبدا و مقصد مورد تهدید و تخریب قرار نگیرد ۳- اجرای طرح نباید باعث بروز اختلالات اساسی اجتماعی و فرهنگی شود ۴- منافع خالص ناشی از اجرای طرح عادلانه بین دو حوضه تقسیم شود. اما بررسیها حکایت از آن دارد که هیچکدام از این اصول و معیارها در اجرای این پروژه مورد توجه قرار نگرفته است.
بدون تردید مردم جنوب از جنابعالی که فردی دانشگاهی و علمی هستید تقاضا دارند که با استفاده از تیمی علمی بر اساس هزینه ، سود، فرصت، مزیت و آمایش سرزمین و……در این پروژه بازنگری نمایید . بدون شک مردم وقتی دلایل علمی و قانع کننده را مشاهده کنند آن را خواهند پذیرفت .این مردم فقیر منتظر نگاهی کریمانه به جنوب هستند تا از زیر صفر به صفر برسند
گر مرید راه عشقی فکر بد نامی مکن / شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمّارداشت