. شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

کد خبر: 53104 تاریخ انتشار : جمعه 8 بهمن 1400 | 23:06 ب.ظ

جشن سده در جیرفتِ کرمان / به قلم محمدحسین افشار

محمد حسین افشار کارشناس ارشد ایرانشناسی گرایش فرهنگ و اداب رسوم نوشت : به نام یزدانواژه “سده ” از ریشه “ست” درزبان پهلوی آمده است، به معنای عدد “صد”می باشد . هنگامی که ایرانیان، سال را به دو فصل تابستان و زمستان، تقسیم کرده بودند، از آغاز فروردین تا پایان مهر ماه هر سال را […]

محمد حسین افشار کارشناس ارشد ایرانشناسی گرایش فرهنگ و اداب رسوم نوشت :

به نام یزدانواژه “سده ” از ریشه “ست” درزبان پهلوی آمده است، به معنای عدد “صد”می باشد .

هنگامی که ایرانیان، سال را به دو فصل تابستان و زمستان، تقسیم کرده بودند، از آغاز فروردین تا پایان مهر ماه هر سال را تابستان می گفتند و از اول آبان ماه تا پایان اسفند را زمستان می نامیدند. آنان هنگامی که صد روز از زمستان و از شروع ماه آبان می گذشت و روز دهم بهمن فرا می رسید، آن را “سده “می نامیدند و جشن می گرفتند. روایتی که به جشن سده در تاریخ ایران باستان نسبت می دهند، ماجرای پیداش آتش توسط هوشنگ، شاه پیشدادی است که شرح آن در شاهنامه فردوسی به روشنی و رسایی آمده است.

این جشن کماکان بعد از اسلام هم در برخی از شهرها و آبادی های ایران برگزار می شود. در روستای تاج اباد بخش اسماعیلیه جیرفت، این جشن هر ساله برگزار می شود. مادربزرگی از اهالی روستا می گفت :”آیین سده سوزی در سه شب برگزار می شد -در شبهای نهم و دهم و یازدهم بهمن ماه – شب اول مخصوص اربابان، شب دوم از آن چوپانان و شب سوم مخصوص زرتشتیان .”در شب دهم بهمن همه ی اهالی روستا جمع می شدند و دور خانه ها می چرخیدند و در تک تک خانه ها را می زدند و می خواندند “سده سده سلطانی، چهل کنده بسوزان ” و “هل هله شو در اومد، پنبه و سله اومد “و صاحب خانه ها هم نان و خرما به آنها می دهند و بیشتر آرد می دهند برای پخت” کماچ آتشی” ،درست کردن کماچ به این صورت است که خمیر را آماده می کنند، یک نشانه داخل خمیر می گذارند، مثلاً یک دکمه یا یک مهره سبز رنگ.

بعد می آیند کنار هیزم هایی که از قبل جمع آوری کرده اند و روی هم انباشته اند و آنها را آتش می زنند، وقتی آتش به پایان رسید بعد از آن کماچ ها را روی زغال ها می گذارند تا بپزد،بعد از پختن کماچ نوبت به تقسیم کماچ بین افراد می رسد، نان ها توسط ریش سفید روستا تقسیم می شود، بعد از تقسیم نان ها، نانی که در آن نشانه جاسازی شده بود، نصیب هر کس بشود از طریق بقیه افراد مورد حمله قرار می گیرد،تا اینکه یک شخص از بین افراد، ضامن او می شود، ضمانت هم به این طریق داده می شود که فرد ضامن قول می دهد که ۴۸ یا ۷۲ ساعت دیگر باران می آید، باید مدت زمان خاصی را بگوید، همین جا ماجرا ختم به خیر می شود، در قدیم اگر بعد از گذشت مدت زمان قول داده شده، باران نمی بارید ،ضامن را می خواستند و تنبیه می کردند. مادر بزرگ یاد شده می گفت :”معمولا شخصی که از نظر ایمانی سرآمد بود،اگر تا موعد مقرر باران نمی بارید ،ضامن آن شخص می شد که معمولا بعد از ضمانت وی باران می آمد که به اعتقاد و توکل مردم روستا به لطف خدا بود “.

در برزکوه(جبالبارز) جیرفت هم جشن سده در روستاهای زیادی توسط عشایر که همواره حافظان فرهنگ و سنن اصیل ایرانی بوده اند و کمترین تحریفات رو داشته اند برگزار میشود بدین صورت که مرد بر روی تپه یا کوه مرتفع پشت منازل و اغول گوسفندان جمع میشدند و مقارن با غروب افتاب انبار بزرگی از چوب درختان و بوته گیاهان را اتش میزدند بنا به سنت مردم منطقه هیزم تهیه شده باید از چهل نوع درخت و درختچه تهیه میشد و برای برکت محصول هر درخت باید چوب هر درخت در اتش سده میسوخت .

بعد از محیی شدن منگل هر خانواده یا چند خانواده نزدیک به هم هر کدام مقداری خمیر تهیه میکنند و بر روی منگل اماده شده قرار میدهند و بر روی ان منگل ریخته تا پخته شود مردم محلی به این نان کماچ چوپانی میگویند و پس از خاکستر شدند اتش در قسمت پایانی مراسم با یک چوب (چوبی که با ان گله داری میکنند) به زیر خاکستر ها زده و خاکستر به سمت خانه و محل گله هر خانواده پرت میکردند و معتقد به رفع بلا و دوری گرفتاری با این حرکت بودند.

بزرگترین جشن در این منطقه در روستای بنستون برگزار میشود و از مراسم عشایر مجزا برگزار میشود و از روستاهای اطراف برای شرکت در این مراسم افراد زیادی حضور پیدا میکنند در حقیقت میتوان گفت تنها تجمع همه مردم بر اساس باورهای ملی در منطقه همین جشن سده است . پختن کماچ چوپانی، چوب بازی دو نفره و حرکات نمایش با چوب هایی که دو سر انها اتش زده شده است به همراه خواندن شعرهایی به صورت گروهی و یا تکخوانی توسط ریش سپیدان از برنامه های جشن سده در این روستا که به ان سده سوزی میگفتند میباشد .

پایان مراسم هم معمولا با خوردن نان کماچ پخته شده در اتش و خداحافظی با در اغوش گرفتن همدیگر به پایان میرسید

نظرات بینندگان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو + پانزده =